سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اخبار روز و مطالب جالب و دانلود آپدیت آنی ویروس

منبرهای دییجتالی راهاندازی شود

    نظر

منبرهای دییجتالی راه‌اندازی شود

31/2/1390

حجت الاسلام والمسلمین صالح همچنین با تاکید بر گسترش علوم اهل بیت‌(ع) و استفاده از علوم روز، ابراز داشت: یکی از موثرترین و تاثیرگذارترین رسانه‌ها، منبر است که در طول تاریخ نقش آن بر همگان روشن شده است و لذا امروز به توجه به گسترش اطلاعات و ارتباطات توجه به منبرهای دیجیتالی در عرصه مجازی امری ضروری است که در حوزه باید به آن اهتمام ویژه‌ای داشته باشند.

 

به گزارش مرکز خبر حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمد رضا صالح، امروز در اولین گردهمایی اساتید آموزش‌های کاربردی مهارتی جامعة‌المصطفی با اشاره به فعالیت‌های این نهاد حوزوی بین المللی، اظهار داشت: این مرکز علمی با فعالیت در بیش از 70 کشور جهان، 200 مدرسه، حوزه یا مرکز علمی در خارج کشور را تحت نظر دارد.

وی افزود: در طول تاریخ اسلام، امروز به برکت انقلاب اسلامی فرصتی برای ترویج معارف اهل بیت‌(ع) به وجود آمده است که بی‌نظیر می‌باشد.

معاون فرهنگی تربیتی جامعة‌المصطفی با اشاره به راهبردهای این مرکز ادامه داد: این نهاد علمی به عنوان کانون تربیت عالمان، مدیران و محققان کار آمد برای مدیریت راهبردی در عرصه بین الملل، دارای رسالت عظیمی است و در این راستا اساتید این مرکز نقش بسزایی دارند.

وی با اشاره به گسترش ارتباطات و اطلاعات در عصر حاضر، تصریح کرد: امروز استکبار جهانی در عرصه‌های مختلف فرهنگی و تبلیغی از همه ابزارها به ویژه رسانه ها به نفع خود بهره می‌برد، به طوری که برای پیشبرد اهداف خود با بهره‌مندی از فضای رسانه‌ای، روبه مسایل اقتصادی آورده و مسایل فرهنگی و حتی سیاسی خود را در قالب فعالیت‌های اقتصادی انجام می‌دهد.

* منبر؛ تاثیرگذارترین رسانه

حجت الاسلام والمسلمین صالح همچنین با تاکید بر گسترش علوم اهل بیت‌(ع) و استفاده از علوم روز، ابراز داشت: یکی از موثرترین و تاثیرگذارترین رسانه‌ها، منبر است که در طول تاریخ نقش آن بر همگان روشن شده است و لذا امروز به توجه به گسترش اطلاعات و ارتباطات توجه به منبرهای دیجیتالی در عرصه مجازی امری ضروری است که در حوزه باید به آن اهتمام ویژه‌ای داشته باشند.


واکنش معاون احمدی نژاد به بازداشت آقای "ک"

    نظر

 

واکنش معاون احمدی نژاد به بازداشت آقای "ک"

28/2/1390

معاون حقوقی رئیس‌ جمهوری که در حاشیه جلسه امروز هیئت وزیران با خبرنگاران گفت‌وگو می کرد، در پاسخ به سؤالی درباره دستگیری یکی از مقامات ارشد نهاد ریاست جمهوری گفت: در این زمینه مطلبی به من ابلاغ نشده و بهتر است موضوع را از سرپرست نهاد جویا شوید که در جریان وضعیت نیروهای انسانی خود هستند.

 

فارس نوشت: فاطمه بداغی با ابراز بی اطلاعی از بحث دستگیری یکی از مقامات ارشد نهاد ریاست جمهوری از خبرنگاران خواست این موضوع را از سرپرست نهاد جویا شوند که در جریان وضعیت نیروهای انسانی مجموعه است.

معاون حقوقی رئیس‌ جمهوری که در حاشیه جلسه امروز هیئت وزیران با خبرنگاران گفت‌وگو می کرد، در پاسخ به سؤالی درباره دستگیری یکی از مقامات ارشد نهاد ریاست جمهوری گفت: در این زمینه مطلبی به من ابلاغ نشده و بهتر است موضوع را از سرپرست نهاد جویا شوید که در جریان وضعیت نیروهای انسانی خود هستند.

خبرنگاری از معاون حقوقی رئیس جمهور درباره آخرین وضعیت تشکیل وزارت ورزش و جوانان سؤال کرد که وی پاسخ داد: مصوبه مجلس (ماده واحده تشکیل وزارت ورزش و جوانان) تکلیفی در این زمینه متوجه دولت نکرده و تصریح کرده دو سازمان (جوانان و تربیت بدنی) در هم ادغام و وزارت ورزش و جوانان تشکیل شود.

بداغی افزود: در ادامه متن مصوبه هم از عبارت "اقدام قانونی لازم " در این خصوص استفاده شده که مشخص نکرده کدام مجموعه، مجلس یا دولت باید این اقدام لازم را انجام دهند و اول باید برای وزارتخانه جدیدالتاسیس سرپرست تعیین یا شرح وظایف و اختیارات آن تبیین شود و لذا از این منظر مبهم است.

وی در خصوص فعالیت کارگروه مشترک دولت و مجلس برای رفع ابهامات مربوط به تشکیل وزارت ورزش و جوانان توضیح داد: گفت‌وگوهایی انجام شده و ما درصدد هستیم به زودی نشست مشترکی را در این زمینه برگزار ‌کنیم.

معاون حقوقی رئیس جمهور در پایان با تاکید بر اینکه موضوع تشکیل وزارت ورزش و جوانان با رایزنی بین دولت و مجلس پیگیری می‌ شود و بعد از برگزاری این نشست نتیجه آن اعلام خواهد شد، در پاسخ به این سؤال که آیا رئیس مجلس به نامه رئیس جمهوری درباره مشکلات احتمالی ایجاد وزارت ورزش و جوانان پاسخ داده، گفت که اطلاعی ندارد که از سوی لاریجانی پاسخی برای احمدی‌نژاد آمده باشد.


واکنش معاون احمدی نژاد به بازداشت آقای "ک"

    نظر

 

واکنش معاون احمدی نژاد به بازداشت آقای "ک"

28/2/1390

معاون حقوقی رئیس‌ جمهوری که در حاشیه جلسه امروز هیئت وزیران با خبرنگاران گفت‌وگو می کرد، در پاسخ به سؤالی درباره دستگیری یکی از مقامات ارشد نهاد ریاست جمهوری گفت: در این زمینه مطلبی به من ابلاغ نشده و بهتر است موضوع را از سرپرست نهاد جویا شوید که در جریان وضعیت نیروهای انسانی خود هستند.

 

فارس نوشت: فاطمه بداغی با ابراز بی اطلاعی از بحث دستگیری یکی از مقامات ارشد نهاد ریاست جمهوری از خبرنگاران خواست این موضوع را از سرپرست نهاد جویا شوند که در جریان وضعیت نیروهای انسانی مجموعه است.

معاون حقوقی رئیس‌ جمهوری که در حاشیه جلسه امروز هیئت وزیران با خبرنگاران گفت‌وگو می کرد، در پاسخ به سؤالی درباره دستگیری یکی از مقامات ارشد نهاد ریاست جمهوری گفت: در این زمینه مطلبی به من ابلاغ نشده و بهتر است موضوع را از سرپرست نهاد جویا شوید که در جریان وضعیت نیروهای انسانی خود هستند.

خبرنگاری از معاون حقوقی رئیس جمهور درباره آخرین وضعیت تشکیل وزارت ورزش و جوانان سؤال کرد که وی پاسخ داد: مصوبه مجلس (ماده واحده تشکیل وزارت ورزش و جوانان) تکلیفی در این زمینه متوجه دولت نکرده و تصریح کرده دو سازمان (جوانان و تربیت بدنی) در هم ادغام و وزارت ورزش و جوانان تشکیل شود.

بداغی افزود: در ادامه متن مصوبه هم از عبارت "اقدام قانونی لازم " در این خصوص استفاده شده که مشخص نکرده کدام مجموعه، مجلس یا دولت باید این اقدام لازم را انجام دهند و اول باید برای وزارتخانه جدیدالتاسیس سرپرست تعیین یا شرح وظایف و اختیارات آن تبیین شود و لذا از این منظر مبهم است.

وی در خصوص فعالیت کارگروه مشترک دولت و مجلس برای رفع ابهامات مربوط به تشکیل وزارت ورزش و جوانان توضیح داد: گفت‌وگوهایی انجام شده و ما درصدد هستیم به زودی نشست مشترکی را در این زمینه برگزار ‌کنیم.

معاون حقوقی رئیس جمهور در پایان با تاکید بر اینکه موضوع تشکیل وزارت ورزش و جوانان با رایزنی بین دولت و مجلس پیگیری می‌ شود و بعد از برگزاری این نشست نتیجه آن اعلام خواهد شد، در پاسخ به این سؤال که آیا رئیس مجلس به نامه رئیس جمهوری درباره مشکلات احتمالی ایجاد وزارت ورزش و جوانان پاسخ داده، گفت که اطلاعی ندارد که از سوی لاریجانی پاسخی برای احمدی‌نژاد آمده باشد.


ماه در خون نشسته

    نظر
باز هم آمدن ماه شور و جنون?ماه به پاشدن محشر دنیا?ماه شعله ورشدن حرارت دلهای حسینی و باز هم آمدن ماه نگرانی تاریخ از پی کاروانی کوچک در مسیر کوفه. ماه پیراهن های مشکی و شالهای عزا?ماه افراشتن بیرقهای سیاه و سرخ و سبز و نقش بستن کتیبه های محتشم بر در و دیوارها. ماه [...]

ردّ امان نامه ؛ استواری شکوهمند ابوالفضل العبّاس(ع) برمدار ولایت

    نظر
…شمر آمد تا برابر همراهان حسین(ع) ایستاد و فریاد زد:فرزندان خواهر?کجایند؟ عبّاس با برادرانش بیرون آمده و گفتند:چه می خواهی؟ گفت:شما- ای خواهرزادگان- در امانید.آن جوانمردان به او گفتند:خدا تو را و امان نامه تو را که برای ما آورده ای?لعنت کند.آیا به ما امان می دهی و فرزند رسول خدا امان ندارد؟ شمر چون [...]

واقعه عاشورا ؛ حلقه ویژه ستیز حق و باطل میان گذشته و آینده

    نظر
در زیارت وارث آمده است:السلام علیک یا وارث آدم صفوة الله?السلام علیک یا وارث نوح نبی الله?السلام علیک یا وارث ابراهیم خلیل الله?السلام علیک یا وارث موسی کلیم الله?السلام علیک یا وارث عیسی روح الله،السلام علیک یا وارث محمد حبیب الله. هدف این زیارت?بخشیدن حرکت و پویایی به عاشورا و خارج کردن این واقعه از انزوا [...]

"روسری طلایی" جلوه ای از جنگ نرم

"روسری طلایی" جلوه ای از جنگ نرم

یکشنبه 5 دی ماه سال 1389 @ 7:38 PM


| موضوع: فرهنگی | نویسنده: بیدل | چاپ

به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، بهمن نصیری فیلمی ضد ایرانی با نام "روسری طلایی" را کارگردانی نموده و طی مصاحبه ای مدعی می شود که :" فیلم من "روسری طلایی" اواخر 2010 به روی صحنه خواهد آمد و بعد از 30 سال حقیقت پشت پرده انقلاب ایران را با مدرک و سند افشا می کنم. این فیلم توضیح می دهد که انقلاب ایران دسیسه ای بود از طرف سازمان سیا در جهت از قدرت انداختن شاه ایران ، همچنین توضیح می دهد گروگان گیری هم دسیسه ای بود برای انتخاب شدن ریگان به ریاست جمهوری آمریکا."

در این فیلم "نئولو پریس" نقش حمیرا آشتیانی را ایفا می کند. حمیرا آشتیانی در فیلم با مردی رابطه نامشروع دارد. این کارگردان ضدایرانی با انتخاب نام حمیرا آشتیانی نام سکینه آشتیانی را برای ما یادآور می شود.


در فیلم روسری طلایی ، با توجه به نگاه نمادین کارگردان، حمیرا که یک زن ایرانی و مامور ساواک است و از آنجا که زن نماد سرزمین و عقیده است، این شخصیت پردازی، با جزییات دقیق دراماتیکش که یک زن ایرانی به یک مرد آمریکایی دل می بازد ، حکایت از علاقه و رابطه مخفیانه سرزمین ایران با کشور ایالات متحده دارد و وجود رابطه ی مخفیانه و دلباختگی اسلام به لیبرالیسم آمریکایی را با تعمیم شخصیت های داستان به ملتها و عقایدشان، به مخاطب القا می کند.
بهمن نصیری که طبق اعتراف خود عضو شبکه ی فراماسونری ایران بوده است، در این فیلم ضمن فروکاست انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی ایران مدعی می شود که این انقلاب صرفا حرکتی برای کاستن قدرت محمدرضا پهلوی و افزایش نفوذ آمریکا در ایران بوده است. البته پس از این ادعا این فیلم باید به مخاطب پاسخ بدهد که پس چرا پس از انقلاب، سفارت آمریکا در ایران (لانه جاسوسی) تسخیر می شود و تمامی فعالیت های آمریکا در ایران لغو می گردد؟ بنابراین سازندگان این فیلم مجبورند ادعا کنند که تسخیر لانه جاسوسی برای براندازی کارتر و ریاست جمهوری رونالد ریگان رخ داده است. به این ادعای مضحک دقت کنید، سفارت آمریکا در یک کشور برای همیشه برچیده می شود، تنها برای رای آوردن ریگان!!!

روسری طلایی از آن دسته فیلم هایی است که در ژانر سینمایی iranophobia و یا ایران ستیزی جای می گیرد. این فیلم از همان ابتدا با جنجال وارد صحنه تبلیغاتی شده، آنچنانکه با تبلیغات متنوع از جمله پخش آنونس های متعدد و مختلف، استفاده از وبسایت فیلم، صفحه وب فیس بوک و همچنین رپورتاژ تلویزیونی، علی الخصوص مصاحبه های متنوع بهمن نصیری کارگردان این فیلم ضد ایرانی در شبکه های ماهواره ای از جمله صدای آمریکا، پا به عرصه تبلیغ پیش از اکران نهاده است. این فیلم ضد ایرانی پس از یک ماراتن طولانی مدت تبلیغاتی، از 22 دسامبر2010 اکران خود را آغازکرده است

 

بر روی پوستر فیلم ، توضیح کوتاهی به زبان انگلیسی اینگونه درج شده: " سی سال است که دروغ پشت پرده گروگانگیری ایران در سال 1979 مخفی مانده است. در پس پرده طمع، فساد، و توطئه، داستانی از عشق، قدرت و خیانت نهفته است. این داستان که با یک انقلاب آغاز می شود و در جای دیگری از جهان خاتمه می یابد داستانی درباره پول، نفت و عشق نامشروع یک دختر زیباست که عاشق مردی از سرزمینی دیگر شده است. در اینجاست که در پس یک روسری طلایی، و در فضایی لبریز از توطئه ای بین المللی و پر از دروغ و برنامه های سری و جاسوسی، فرهنگها تصادم می یابد، دوستیها محک می خورد، پیوندها گسسته می شود، و زندگیها نابود می شود."

بهمن نصیری سازنده فیلم روسری طلایی انگیزه های خود از ساخت روسری طلایی را با این پرسش بازگو می کند: چه چیزی الهام بخش و مشوق من بود که روسری طلایی را تهیه کنم؟
سرنوشت را نمیتوان کف خونی (کف خوانی، منظور فال بینی است) کرد. من در رشته مهندسی ساختمان تحصیل کردم در دهه 70 در دانشگاه آکسفورد بروکس انگلستان، با هدف بازگشتن به ایران. ولی درست زمانی که تحصیلاتم را تمام کردم انقلاب در ایران به وقوع پیوست و من نتوانستم به ایران بازگردم. به دلیل اینکه من مخفیانه عضو سعدی لاج (خانه فراماسونها) در تهران بودم، و دولت جمهوری اسلامی ایران آنرا دشمن اسلام می دانست. من با یک خانم انگلیسی ازدواج کردم و در آکسفورد ماندم، به عنوان نوساز ساختمانهای تاریخی. بعد از یازده سال و داشتن 2 پسر، ازدواج ما از بین رفت و من به امریکا سفر کردم در جایی که پدر و مادر من زندگی می کردند. در آن زمان من با یکی از برجسته ترین کارگردان/تهیه کننده آمریکایی آشنا شدم جورج انگلند؛ 2 تا از بزرگترین فیلمهای انگلند در دهه 60 ساخته شد. "آمریکایی زشت، با شرکت مارلون براندو". و کفش های ماهی گیر،که کاندیدای اسکار شد با شرکت آنتونی کویین". در دهه 70 جورج انگلند طرح ساختن یک فیلمی را در ایران داشت، به نام کوروش بزرگ، ولی انقلاب 1979 آن رویا را از او گرفت. وقتیکه جورج داستان من را شنید و از عشق من به حمیرا آشتیانی که عضو ساواک بود و علت نا پدید شدنش هنوز بعد از 30 سال مرموز مانده. من را تشویق کرد که از آن یک فیلم بسازم، و در آن زمان بود که من تصور کردم چه راه محشری که به تمام دنیا داستان خودم وباورم را برای دلیل اصلی پشت پرده انقلاب ایران بگویم. من هیچ وقت برای تحصیل در مورد فیلم سازی به دانشگاه نرفتم، ولی بهترین معلم را برای فراگیری داشتم. من الان در سال چهارم ساختن فیلم "روسری طلایی" هستم که در اواخر سال 2010 روی پرده خواهد آمد."


غیرت مومن - جلسه 13 (05/03/1389)

    نظر
 
  • غیرت مومن - جلسه 13 (05/03/1389)  
  • ارسال به دیگران
  •  
  •  
  • غیرت مؤمن - جلسه 13 (05/03/1389)

    اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِین

    وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.

    رُوِیَ عَن رَسولِ الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم):

    «إِنَّ الغَیرَةَ مِنَ الایمان[1]» همانا غیرت از آثار ایمان است.

    * مروری بر مباحث گذشته

    بحث ما راجع به تربیت به معنای روش گفتاری و رفتاری دادن بود و گفته شد اولین محیطی که انسان در آن محیط روش رفتاری و گفتاری می­گیرد، محیط خانوادگی است که در آن رابطه‌­ها غالباً تنگاتنگ و بر محور محبت است. در آخر جلسه گذشته مطلبی را در باب تربیت عنوان کردم که برای تربیت به طور کلی از کجا باید شروع کرد؟ عرض کردم باید از ظاهر، شروع بشود. یعنی انسان از نظر ظاهر، هم خودش را مؤدب به آداب انسانی و الهی بکند، و هم آن کسی را که تحت تربیت اوست، که عبارت از فرزند است. پدر و مادر باید از ظاهر فرزند شروع کنند و او را به شکلی در بیاورند که شکل او، انسانی و الهی باشد، نه حیوانی. قهراً خودشان هم باید اینچنین باشند تا فرزند آنچنان بشود. عرض کردم در رابط? میان ظاهر و باطن، ظاهر به تدریج در باطن اثر می­گذارد و به آن شکل می­دهد. لذا اولین گام و بلکه می­شود گفت منحصرترین راه برای اینکه شخص، انسانی و الهی بشود، همین است. یعنی باید از ظاهر شروع شود. البته این تذکر را هم دادم که ما بحثمان ظاهر و باطن است نه خِفاء و عَلَن. من تعبیر به سِرّ کردم، نه خفا و پنهان. بحث خفاء و علن نیست. این­ها با هم اشتباه نشود. بحث ظاهر و باطن است.

    * اخلاق، در گرو ادب است

    در این رابطه به بعضی از روایات هم اشاره کردم که حالا یکی، دو روایت عرض می­کنم و مطلب دیگری را می­خواهم مطرح کنم. ما در روایت از علی (علیه السلام) داریم که می­فرماید: « سَبَبُ تَزْکِیَةِِ الأَخلاق حُسْنُ الأَدَب[2]» ادب نیکو، سبب تزکیه اخلاق است.

     نگاه کنید! علی (علیه السلام) مسئله ملکات نفسانیه را پیش می­کشد. تعبیر می­کند به «تزکیه اخلاق» که اگر انسان می­خواهد اخلاقش را تطهیر کند، رذایل اخلاقی را کنار بگذارد و متَّصف به فضایل اخلاقی بشود، می­فرماید: سبب، «حُسنُ الأَدَب» است. بحث آداب ظاهری را پیش می­کشد. یعنی همین مسائلی که ما از آن به کارهای ظاهری تعبیر می­کنیم. در هر سه رابطه -دیداری­، گفتاری­ و مسئله رفتاری­- باید خودش را تنظیم بکند.

    گاهی در اصطلاح معنوی می­گوییم خودش را مؤدب به «آداب شرعی» بکند. اهل معرفت مؤدب به «آداب انسانی» را هم دارند.

    * رابط? ظاهر و باطن متقابل است

    در این جلسه مطلبی را می­خواستم مطرح کنم و آن این است که: رابط? مستقیم هست بین ظاهر انسان و باطن و اثرگذاری ظاهر روی باطن. عکس آن را هم داریم یعنی اثرگذاری باطن روی ظاهر، هر دو مورد هست. اینطور نیست به اینکه هر کدام از یکدیگر بیگانه باشند، یعنی اینطور نیست که ظاهرم از باطنم بیگانه شود و باطن از ظاهر بیگانه بشود، این هم نیست. من چند مورد روایت می­خوانم بعد سراغ مطلب بعدی می­روم. در یک روایتی از علی (علیه السلام) است که می­فرماید: «لِکُلِّ ظاهِرٍ باطِنٌ عَلی مِثالِه فَمن طابَ ظاهِرُهُ طابَ باطِنُه وَ ما خَبُثَ ظاهِرُهُ خَبُثَ باطِنُه[3]» برای هر ظاهری باطنی­همانند ظاهر هست. پس هرکه ظاهرش پاک باشد باطنش نیز پاک است و هرکه ظاهرش پلید است، باطنش نیز پلید است.

    اول اشاره به رابط? مستقیم دارد بعد می­فرماید: آن کسی که ظاهرش صالح باشد، اثر می­گذارد و باطن او هم بر ظاهرش اثر می­گذارد و آن را به سمت صلاح می­برد. کسی هم که ظاهرش پلید باشد آن هم اثر می­گذارد و باطن او را هم پلید می­کند. این حرف­ها را خوب دقت کنید! چون من می­خواهم گام به گام جلو بروم. اینطور نیست که اگر ظاهر فاسد باشد، ممکن است باطن صالح باشد. اتفاقاً از این طرف اگر باطن صالح شد روی ظاهر اثر می­گذارد. قوی­تر هم اثر می­گذارد. این تأثیر بدون تردید است. از این طرف هم، ظاهر بر باطن اثر می­گذارد.

    * تاثیر باطن بر ظاهر قوی­تر است.

    ما در این باب روایات متعدده داریم؛ مثلا از علی (علیه السلام) است که فرمود: «مَنْ حَسُنَتْ سَریرَتُه حَسُنَتْ عَلانِیَتُه[4]» هرکس درونش نیکو باشد، ظاهرش نیز نیکو می­گردد.

     اینجا که تعبیر به سریره می­کند، شبهه­ای نیست که مراد همان باطن است. یا از امام صادق (علیه السلام) است: « إِنَّ السَّرِیرَةَ إِذَا صَحَّتْ قَوِیَتِ الْعَلَانِیَةُ [5]» وقتی درون سالم می­شود، ظاهر نیرو می­یابد.

    چه بسا اشاره به این باشد که اگر باطن صالح باشد، اتفاقاً این اثرگذاری­اش روی ظاهر خیلی بیشتر است، چون باطن توان­مندتر است.

    * می­توان اعمال ظاهری را ترک کرد؟

    این را مقدمتاً عرض کنم بعداً سراغ مطلب بعد می­روم. الآن رابط? بین ظاهر و باطن را گفتیم. در اینجا یک مطلب هست که حالا اگر کسی باطنش را خوب کرد، دیگر کافیست؟ می­تواند دست از اعمال ظاهری بردارد؟ چون همه برای باطن بود. می­خواست باطناً آدم بشود، انسان بشود و الهی بشود. خوب دیگر وقتی که شدیم، پس اعمال ظاهریّه را کنار بگذاریم­؟ یک همچنین چیزی می­شود گفت؟ چون دو مورد در اینجا مطرح است؛ یکی این است که بگویند: آقا برویم باطن را درست بکنیم. نیازی نیست به ظاهر بپردازیم. این یک حرف خیلی سطحی است، ولی دومی که چرا باید وقتی به هدف رسیدیم همچنان به اعمال ظاهریّه ادامه دهیم؟ شبهه خیلی قوی­تری است. ما که از راه ظاهر وارد شدیم و باطن را هم درست­ کردیم، حالا که باطن درست شد دست از ظاهر برمی­داریم.

    * این حرف نشان از جهل گوینده دارد!

    من اینجا جملاتی را از استادم[6] برای شما می­خوانم. ایشان می­فرماید: «بدان که هیچ راهی درمعارف الهیه پیموده نمی­شود مگر اینکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت (که من جلسه گذشته این­ها را گفته­ام) و تا انسان مؤدب به آداب شریعت حقّه نشود هیچ یک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود. و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند (قسمت اول مربوط به جنبه­های انسانی است، آنجا که به «اخلاق حسنه» تعبیر می­کند. دومی جنبه­های، بعد معنوی انسان را مدّ نظر دارد. ایشان این دو را جداسازی هم کرده­است.) هیچ یک از اخلاق حسنه (که مربوط به بعد انسانی است) از برای او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار برای او منکَشَف شود و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز مؤدب به آداب ظاهره خواهد بود.» می­گوید حالا که از راه ظاهر وارد شدی و باطنت را هم تطهیر کردی و انوار معارف در قلبت آمد؛ باید باز هم پایبند به شرع باشی! «پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب ظاهر خواهد بود.» نباید از این ظاهر دست برداری! بعد می­فرماید: «و از این جهت دعوی بعضی باطل است که به ترک ظاهر، علم باطن پیدا شود، یا پس از پیدایش آن به آداب ظاهره احتیاج نباشد.» ایشان هر دو مورد آن را آورده است. «و این از جهل گوینده است به مقامات عبودیت و مدارج انسانیت.» دوباره هر دو مورد آن را می­گوید؛ هم مقامات پرستشی، هم مدارج انسانی، هر دو مورد را آورده است.

    اولاً «برو دلت را صاف بکن، عمده آن است!» می­گوید این حرف بی ربطی است و آن را کنار بگذار. دوم، حالا مثلاً «وقتی رفتی و توانستی درون خودت را اصلاح کنی، از آداب ظاهره شریعت وانسانیت دست بردار!» این را هم می­گوید که غلط است.

    * اصلاح ظاهر؛ تنها محور تربیت

    ابتدا از کجا شروع کنیم؟ از آداب ظاهری! ابتدای راه اینجاست. پدر و مادر! می­خواهید بچه را تربیت­ کنید؟ حالا که می­خواهید به او روش بدهید - در هر محیطی که در بحث تربیت هست -  از اینجا باید شروع کنید، از ظاهر باید شروع کنید. بعد که روش گرفت، نباید رهایش کنی! خود تو هم همینگونه­ هستی که نباید خودت را رها کنی! محور این است؛ این مسأله برای اینکه شخص، انسان بشود و الهی شود، محور است. محور اصلاً همین است، غیر از این نیست.

    * کاری به ظاهر نداشته باش! یا برو دلت را صاف کن! غلط است

    اینطور نیست که یک کسی باطن خوب داشته باشد، در عین حال ظاهر بدی داشته باشد. من این­ها را می­گویم چون اینها خیلی این­ حرفها بر سر زبانها می­گردد. می­گویند: به ظاهرش نگاه نکن! باطن خوبی دارد. از آن طرف، می­گوید برو دلت را صاف بکن!

    * اگر ظاهر مهم نبود، چرا مقربترین بنده خدا(ص) خود را به سختی می­انداخت؟

    نمی­شود! نمی­شود! اگر می­شد عقل کل عالم وجود، مقرب­ترین شخص به خدا که انسانی ما فوق او نبود، خوب او که دست برنمی­داشت! اینقدر مقید به آداب ظاهره بود - چه از نظر انسانی­اش، چه ازنظر الهی­اش - که خدا خطاب به او فرمود: « طه، ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی‏[7]» ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که تو خود را به سختی بیاندازی؟

    خودت را چرا اینقدر به زحمت می­اندازی؟ این مرز دارد. حد دارد. پیغمبر اینقدر ملتزم بود. این مسئله است.

    * ملکات خوب هم از بین رفتنی­اند

    از کجا شروع شود؟ از ظاهر؛ چه پدر، چه مادر و چه بچه­؛ چه شکل ظاهری­، چه گفتار و چه کردار. از اینجا باید شروع کنی تا بعد به تدریج در درون تو ملکه شود. تازه این را به شما عرض کنم اینگونه نیست که ملکات زائل نشود؛ بلکه ملکات زائل می­شود. اگر یک کسی یک رذیله­ای مثل حرص، کبر و امثال این­ها در او بود، چگونه آنها را مداوا کند وقتی که قابل زائل شدن نیست؟! اصلاً اگر این­ها قابل معالجه نبود، این همه دستورات که نبود! ملکات هم زائل می­شود. هیچ فرقی هم بین ملک? سیئه و حسنه نیست. ملکه انسانی یا ملکه الهی هم که باشد اگر از اعمال ظاهریه دست برداری، این ملکه زائل می­شود و از بین می­رود. یک رابطه تنگاتنگ بین ظاهر و باطن است که من روایاتی را که هر دو طرف این مسأله را داشت خواندم.

    * این حرف یعنی چه؟!

    گاهی به گوشمان می­خوردکه: «باید برای اصلاح جامعه، کار فرهنگی کرد.» چقدر ظاهر این جمله قشنگ است!! ولی یعنی چه؟ یعنی باید از اعمال ظاهریه دست برداریم؟! اگر منظورشان این است، جواب ما را بدهند که این همه آیات و روایات در باب امر به معروف و نهی از منکر، مربوط به ظاهر است یا مربوط به باطن است؟ امر به معروف و نهی از منکر از اهمّ واجبات در اسلام است. این مربوط به ظاهر است یا باطن؟ اینجا می­توانی ما را دور بزنی؟ اینها از اهم واجبات است و جزو اعمال ظاهریه است.

    * تنها راه اصلاح خود و جامعه، اصلاح ظاهر است

    اصلاح جامعه از اینجاست. ما در فرهنگ اسلام این را داریم و حتی بُعد معرفتی هم همین است، که من فرمایشات استادم (رضوان الله تعالی علیه) را خواندم و حتی ایشان فرمودند: سیر معرفتی آن هم به این است. آن کسی که می­خواهد سیر باطنی بکند، تا این­ها نباشد، نمی­تواند سیر کند. چه رسد بخواهیم جامعه را از نظر ظاهر اصلاح بکنیم، که اساساً به ظاهر بستگی دارد. راهی جز این نیست. از همین راه باید وارد شد. امر به معروف و نهی از منکر همه مربوط به ظواهر شریعت است. اینکه ما حتی جرأت نمی­کنیم لساناً هم چیزی بگوییم، یک بحث دیگری است.

    * شانه خالی کردن مسئولین برای چیست؟

    حالا یک راه حمل به صحت آن این است که بگوییم عدم معرفت به فرهنگ اسلام است، لذاست که از این حرفها زده می­شود. ولی اگر با یک دید عرفی بخواهیم این حرف­ها را بررسی کنیم، و ریشه­یابی بکنیم، ببینیم از دهان چه کسانی در می­آید؟ می­بینیم از دهان افرادی در می­آید که  مسئولیت دارند عملاً جامعه را اصلاح بکنند. با اینکه مسئولیت دارد که عملاً جامعه را اصلاح بکند، توپ را در زمین دیگری می­اندازد. می­گوید: این کار فرهنگی لازم دارد. برویم جلوتر سر از کجا در می­آورد؟ چرا شانه خالی می­کند؟ هر کس می­خواهد باشد، من به شخص کار ندارم. هر کس مسئولیت دارد که جامعه را عملاً اصلاح کند و این را بگوید که «کار، فرهنگی است.» و از عهده خودش خارج بکند، اگر با یک دید عرفی نگاه بکنیم شاید سر از این در بیاورد که شاید یک سری اهداف شیطانی دارد و می­خواهد آن کسانی که مثلا لاابالی هستند از او روگردان نشوند و یک جاهایی که - مثلا فرض کنید در تأیید او - احتیاج به آن­ها هست­، از آنها بهره بگیرد. آدم اگر بخواهد عمیق روی این­ها فکر بکند، به اینجا می­رسد و الا این حرفها قابل انکار نیست که اصلاح جامعه، از ظاهر شروع می­شود. آقا! شرعاً وظیفه­تان این است.

    * تا سر به سنگ لحد بخورد، باید این آداب ظاهری حفظ بشود

    در نتیجه می­خواستم این را عرض کنم که در باب تربیت - چه فرد و چه جامعه - باید از ظاهر شروع بشود. نقطه شروع از آنجاست. مؤدب شدن به آداب انسانی و آداب الهی، از اینجاست. این است که روی باطن اثر می­گذارد. وقتی هم که اثر گذاشت دستت را روی هم نگذار! بدان که این زائل می­شود. تا سر به سنگ لحد بخورد، باید این آداب ظاهری در جامعه حفظ بشود و الا جامعه رو به فساد خواهد رفت.

    * راه عملی مقدم بر کار فرهنگی است، بلکه زمینه ساز است

    لذا مهم همان مطلب گذشته، یعنی مسئله شعور و عمل است. نمی­گوییم کار فرهنگی نه! کار فرهنگی باید باشد ولی درجای خودش. و اینکه کار فرهنگی موجب نمی­شود که ما از راه عملی بی­نیاز بشویم. راه فرهنگی رفتن ما را بی­نیاز نمی­کند از راه عملی؛ بلکه راه عملی مقدم است بر آن راه بلکه برای اینکه کار فرهنگی مؤثر واقع بشود، این راه زمینه­ساز است.

    اللهم صل علی محمد و آل محمد


     دریافت صوت   پخش صوت   دریافت فیلم   پخش فیلم

    [1] . وسائل الشیعه، ج 20، ص 154

    [2] . غررالحکم، ص 247

    [3]. غررالحکم، ص479

    [4] . غررالحکم، ص 254

    [5] .  بحار الانوار، ج 69، ص 289

    [6] . امام خمینی (ره)

    [7] . سوره طه، آیات شریفه 1و2

     



    حجاب

        نظر

    حجاب در فرانسه

    حجاب در فرانسه

    بخش سیاسی_اسلام هراسی و اسلام ستیزی در کشورهای مختلف اروپا در سال های گذشته افزایش جدی داشته است. در سال های گذشته قانون منع حجاب در برخی از کشورها مثل فرانسه و ترکیه و جلوگیری از ساخت مناره برای مساجد دو نمونه از اسلام هراسی ها و اسلام ستیزی های جامعه اروپایی است. در سال 2003 ژاک شیراک رئیس جمهور پیشین فرانسه بر اساس نظام لائیسیته پیشنهاد داد که شهروندان حق نداشته باشند از نمادهای دینی خود در مدارس استفاده کنند و پارلمان فرانسه نیز این قانون را که قانون «منع حجاب» نیز نامیده می شود در 15 مارس 2004 تصویب کرد.اما این قانون به همین جا ختم نشد. در ماه های آخر سال گذشته نمایندگان مجلس فرانسه بعد از مدت‌ها بحث و جدل در این کشور، پوشیه و نقاب را غیر قانونی شمرده و برای استفاده کنندگان از این لباس‌ها جریمه تصویب کردند و به این ترتیب از آن پس هر کس که صورت خود را به طور کامل در جامعه می پوشاند 750 یورو جریمه می شد. همچنین در این قانون جریمه سنگین‌تری نیز برای هر کسی که یک زن را مجبور به پوشاندن کامل صورتش کند پیش‌بینی شده است.

    مسلمانان در فرانسه

    اسلام دومین دین بزرگ در فرانسه است و این کشور به عنوان پرجمعیت‌‌ترین کشور مسلمان‌نشین اروپایی محسوب می‌شود. بعضی هم اکنون جمعیت مسلمانان این کشور را 5 تا 6 میلیون تخمین زده اند. اما این فقط یک تخمین است چرا که سرشماری پیروان ادیان بر اساس قانون فرانسه ممنوع می‌باشد. همچنین تعداد فرانسویان غیرعرب که به اسلام تغییر دین داده‌اند نیز مشخص نیست. بعضی آمارها حاکیست که بیش از 30 هزار نفر از فرانسویان در چند دهه گذشته اسلام آورده‌اند. بعضی نیز از درون جوامع مسلمان مدعی آماری ده برابر این عدد شده‌اند.

    برای بسیاری از مردم فرانسه واژه مسلمان مبهم است. به عنوان مثال آنان گاهی اوقات این کلمه را برای اشاره به یک اصل و نسب به کار می‌برند و گاهی از آن به عنوان انجام آئین‌های مختلف مذهبی یاد می‌کنند. مسلمانان فرانسه نرخ رشد جمعیت بالاتری نسبت به غیرمسلمانان دارند و تعداد آنها در حال افزایش است که این مسئله نگرانی دولتمردان این کشور را همانند کشور های دیگر اروپایی در پی داشته است.

    در حقیقت آنچه که در عمل اجرا شد فقط ممنوعیت استفاده از حجاب و علائم دینی مسلمانان است.

    دیدگاه مدافعان قانون منع حجاب

    به رغم آنکه دیدگاه های مدافعان و مخالفان این قانون، تأثیر در تصویب عجولانه، دور از خرد و غیر منطقی قانون منع حجاب در مدارس نداشته است، ولی پرداختن به دیدگاه مدافعان این قانون، ابعاد قضیه را روشن تر می سازد. قوی ترین برهانی که تاکنون مدافعان این قانون ارائه کرده اند، این بوده است که شاید حجاب و پوشش اسلامیِ دانش آموزان، تحت فشار و اجبار والدین شان و یا محیطهای زندگی شان باشد، نه اختیار شخصی آنان. بنابراین، نظامِ سکولار باید به وظیفه مقدس خود در حمایت از آزادی آن ها وارد صحنه شود و مانعِ محدودیتِ آزادی افراد گردد. به نقل از: مقاله «الحجاب فی فرنسا... کشف المستور»، نوشته «هادی یحمد». فساد موجود محتوای این استدلال، آن چنان بدیهی و آشکار است که آن را تا حد یک مغالطه کودکانه تنزل می دهد، چرا که اولاً: اگر احتمالِ تحت فشار بودن دختران صحیح باشد، احتمال خلاف آن هم وجود دارد، زیرا هرگز حتی یک نظرسنجی که دال بر صحت مدعای ایشان باشد، انجام نگرفته است که اگر انجام می گرفت، با توجه به رخدادهای پس از تصویب این قانون، قطعاً خلاف آن ثابت می شد. ثانیاً: اگر هم اجباری از سوی والدین یا محیط زندگی در مورد دختران وجود داشت، قطعاً این اجبار در مدرسه برداشته می شد و آنان آزاد بودند که به دور از فشارهای خانواده و حمایت اولیای مدارس، حجاب از سر بردارند و اما چنین نکردند و با اختیار و اراده خویش، سعی در حفظ این نماد اصیل دینی نمودند. بنابراین هیچ منطق صحیح و قابل قبولی در این استدلال و سایر استدلال های آنان ارائه نشد. (اسلام در فرانسه، پایگاه حوزه)

    حجاب در فرانسه

    برخی از واکنش ها:

    اعتراضات بسیاری در گروه های مختلف نسبت به تصویب این قانون انجام شد. حتی غیر مسلمانان نیز این اقدام دولت فرانسه را یک اسلام ستیزی آشکار شمردند و خواستار لغو این قانون شدند. اما دولت فرانسه بر کار خود تا امروز اصرار ورزیده است. در زیر تعدادی بسیار اندکی از اظهارنظرها را در مورد این قانون می خوانید:

    • یکی از مهمترین واکنش ها به این قانون نامه سرگشاده ای است که از سوی مجموعه بزرگی از نهادها و سازمان های اسلامی و با امضای مشترک مسلمانان جهان خطاب به «ژاک شیراک» و ده ها نفر از مقامات بلند پایه اروپایی نوشته شده است. در بند پنجم این نامه آمده است:

    «آقای ژاک شیراک:

    5- قانون منع استفاده از نمادهای دینی به طور کامل با ماده هجدهم اعلامیه» جهانی حقوق بشر»، مخالف است. در این ماده آمده است که:«هر کس حق دارد از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. این حق، متضمن تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی عقیده و ایمان است و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر کس می تواند از این حقوق منفرداً یا مجتمعاً، به طور خصوصی یا به طور عمومی، برخوردار باشد».

    اسلام دومین دین بزرگ در فرانسه است و این کشور به عنوان پرجمعیت‌‌ترین کشور مسلمان‌نشین اروپایی محسوب می‌شود.

     از آنجا که فرانسه، خود منشأ تصویب و اعلان این اعلامیه به جهانیان است، تصویب چنین قانونی از سوی او بسیار عجیب می نماید. ما بیم آن داریم که تصویب چنین قوانینی در فرانسه، به شکاف هرچه بیشتر و عمیق تر میان جهان اسلام و غرب بیانجامد».

    • پروفسور «روژه گارودی»، از متفکران فرانسوی معتقد است که ممنوعیت حجاب برای مسلمانان فرانسوی نتیجه تبلیغات مسموم آمریکا و صهیونیسم بر ضد اسلام است. وی می‏گوید: «امروز، جنگ بر ضد تروریسم به وسیله‏ای برای تضعیف نمودن اسلام در جهان تبدیل شده و آمریکا و رژیم صهیونیستی سعی دارند چهره اسلام را به جهانیان بسیار خشن جلوه دهند.

    گارودی ممنوعیت حجاب در فرانسه را اقدامی غیر دموکراتیک شمرده و می‏گوید: «حجاب یکی از اصول بنیادی و ارزشی به حساب می‏آید».

    • «میشل لالان» کشیش فرانسوی می‏گوید: «من به عنوان یک مسیحی مطمئن هستم که حجاب مسلمانان همچون یک ارزش معنوی باید آزاد باشد و جایگاه مناسب خود را در میان جامعه داشته باشد».

    • شورای حقوق بشر سازمان ملل در گزارشی نسبت به این قانون عنوان کرد: «قانون کشور فرانسه موجب عداوت و دشمنی در قبال مساله حجاب و عدم تسامح دینی در حق زنان محجبه در خارج از مدارس، دانشگاه‌ها و یا محل کار شد».

    سید محمد صادق لواسانی

    تنظیم برای تبیان/سمیه حدادی


    حجاب

        نظر

    رویکرد پست مدرن به حجاب

    گفتگو با خانم دکتر جمیله علم الهدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی

    منع رعایت حجاب در مدارس وادارت دولتی در فرانسه که اخیراً مسلمانان فرانسه با آن مواجه شده و برخی کشورهای دیگر اروپایی نیز بحث و بررسی آن را شروع کرده اند، از یک سو بحث تعوض به حقوق بشر و آزادی های فرهنگی را مطرح کرده است و از سوی دیگر این مسائل بحث جایگاه حجاب در اعمال مناسک و رفتارهای دینی را دامن زده است. به این بهانه گفت و گویی را با دکتر جمیله علم الهدی، دکترای فلسفه تعلیم و تربیت و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی ترتیب داده ایم و نظرات ایشان را در خصوص بحران حجاب و چالش های فرا روی دولت فرانسه جویا شده ایم که از نظرتان می گذرد.

    ابتدا بفرمائید قانون منع حجاب در فرانسه در کدام بستر فکری و فلسفی شکل گرفته است؟

    -    ما در مورد قوانین سکولار به معنی غیر دینی دچار سوء تفاهم هستیم. وقتی گفته می شود سکولار به معنی غیر دینی های الهی تعبیر درستی است ولی اگر سکولار را به معنی غیر ایدئولوژیک بگیریم و تصور کنیم که علم، حقوق، اقتصاد می تواند غیر ایدئولوژیک باشد، برداشت غلطی است. شاید بیشترین چیزی که داعیه سکولار بودنش را داشتیم، علم است.

    -     به خصوص علوم طبیعی که نسبت به ارزش های دینی کاملاً بی طرفند. دینی که در کلیسا بود با علم مدرن مخالفت می کرد و سرآغاز علم مدرن در حقیقت یک نوع مبارزه با قدرت طلبی یا تمامیت خواهی کلیسا بود.

    -     گالیله یا دانشمندان اولیه ما که اتفاقاً محصولات مدارس کلیسا بودند، و در مدارس اسکولاستیک پرورش پیدا کرده بودند، می خواستند اظهار نظرهایی بکنند که خلاف کتاب مقدس تصور می شد و با آنها مخالفت شد. این خاطره تلخی است که همچنان در ذهن بشریت باقی مانده و شمارگان بسیار سنگینی هم از دانشمندانی که توسط کلیسا سوخته شده اند وجود دارد و در حقیقت تعارض بین علم و دین از آنجا شروع شد و به نظر می رسد که اول دین شروع به مخالفت با علم کرد.

    -     مشکل اساسی این بود که کتاب مقدس، آموزه های خاصی داشت، یک مقدار فلسفه و علوم طبیعی یونان هم اضافه شده بود و کنار کتاب مقدس به عنوان درس های مقدس تدریس می شد. دانشمندان جدیدی که آمدند و با آن طبیعیات گذشته مخالفت کردند به نظر می رسید که آنها مخالفت با دین می کنند. نظریه های علمی قدیم مثل نظریه ای که می گفتند زمین مرکز جهان است، یک نظریه علمی بود.  نه عیسی، نه موسی و نه هیچ پیغمبر دیگری آن را نگفته بود. بلکه نظریه ای بود مربوط به علوم یونانی و چون این درس در مدارس کلیسایی داده می شد تصور کردند این مخالفت با دین است. روش جدید، روش آزمون و تجربه است که با روش نقلی که در کلیسا به عنوان روش تحقیقی معرفی شده بود، مخالفت داشت و این امر مخالفت با دین تلقی شد و مبارزه کردند و یک خاطره بسیار تلخی برای بشریت به جا گذاشتند که علم با دین مخالف است و از آن موقع تصمیم گرفتند که علم را بر نظریه های دینی مبتنی نکنند و کاملاً بی طرفانه بررسی کنند و این تفکر به سیاست و حقوق و اقتصاد و بقیه نهادهای اجتماعی هم سرایت کرد، تا جایی که تصور این شد که دین باید فقط به بحث های اخلاقی آن هم اخلاق فردی، توصیه هایی برای روابط انسانی مثل نوع دوستی، ایثار و فداکاری فقط در حد توصیه بپردازد و دست و پای دین باید جمع بشود. تصور حکومت سکولار از اینجا پدید آمد که حکومت هم باید غیر دینی باشد. چون جنگ های صلیبی و دخالت هایی که کلیسا در امور حکومتی می کرد، باعث شده بود مردم یک حکومت غیر دینی را حکومت خوبی تلقی کنند.

    سوالی که فوکو،متفکر فرانسوی در باره علم می کند این است که: آیا واقعاً علم بی طرف و مبتنی بر آزمون های بی طرفانه تجربی است؟ در کتاب های مختلفیف فوکو این را ثابت می کند که علم بی طرف نیست و از یک ایدئولوژی حمایت می کند و قبل از اینکه علمی باشد به عنوان یک نهاد اجتماعی است.

     یعنی دارای یک صنفی از طرفدارانش هست که برای جلب حمایت های مردمی تلاش هایی می کند. نظریه فوکو که یک متفکر فرانسوی پست مدرن است به شدت در شرق این تاثیر را گذاشت که نسبت به همه چیز این سوال را بکنیم حتی نسبت به حکومت. آیا حکومت غیر ایدئولوژیک یا "غیر آئینی" امکان پذیر است؟ ممکن است حکومتی غیر کلیسایی، غیر یهودی و یا حکومتی غیر اسلامی باشد، ولی حکومت غیردینی یعنی لامذهب یا لائیک غیر ممکن است؟

    فلسفه علم به این نظریه رسیده که علم ایدئولوژیک نداریم و دانش از یک سری مبانی ارزشی حمایت می کند لذا خود بی طرفی یا عینیت که در علم است یک ایدئولوژی است.

    چنانکه علم گرایی به صورت یک ایدئولوژی از قرن 17 در اروپا شروع و در تمام دنیا هم منتشر شد و غیر دینی معنای علمی پیدا کرد، در حالی که خود علم و دانشمندان هیچ وقت مدعی نبودند مثلاً در مورد نظام هستی گفتند ما روابط پدیده ها را فقط می توانیم کشف کنیم. آن هم در یک محدوده ای که ابزارهای تحقیق به ما اجازه بدهد. ولی علم گرایی باعث شد که مردم در مورد روح رفتند از علم سوال کردند و علم گفت من نمی دانم. اینها گفتند که چون علم نمی داند پس روحی وجود ندارد. رفتند در مورد خدا از علم سوال کردند، علم گفت من نمی دانم اینها گفتند چون نمی داند پس نیست. در باره  آخرت و جهان پس از مرگ از علم خواستند هر چه علم تلاش کرد ثابت کند که من اصلاً نمی خواهم به این موضوع بپردازم ودغدغه فکری من نیست و ابزارهای تحقیقی ام اجازه نمی دهد. در قرن 17، 18، 19 و تا اوایل قرن 20 مردم تلاش زیادی کردند که علم در باره هستی، فلسفه، باورهای دینی و اخلاق حرف بزند.

     علم واقعاً نمی داند که صداقت خوب است یا بد.  حداکثر می تواند به شما بگوید که اگر در جامعه صداقت وجود داشته باشد اعتماد مردم بالا می رود، ولی اصلاً راجع به اینکه چه خوب است و چه بد، نمی تواند حرف بزند و این کار فلسفه وایدئولوژی است.

     ولی علم گرایی یا سیانتیسم باعث شد که مردم تقاضای این کار را از علم کردند و ناتوانی علم را در نظر نمی گرفتند. این وضعیت سبب شد که مردم در نیمه دوم قرن بیستم دو باره به سوی آیین ها برگشتند البته لزوماً به سوی آیین های معتبرهم برنگشتند بلکه به سوی آیین های خرافی و ابداعی رفتند و آیین های شرقی دوباره مورد توجه قرار گرفت. چون نیازهایی که داشتند را سیانتیسم نمی توانست جواب دهد. در همان قرن 19 مارکسیسم مدعی می شود که من یک ایدئولوژی و تفکر علمی هستم و می خواهند حکومت، تفکر و ایدئولوژی را براساس علم بنا کنند و نمی توانند.

    حالا سوال جدی تر این بوده که علم از خودش سوال کرده، واقعاً ما غیر ایدئولوژیک هستیم؟ و متوجه شده که یک آیین و ایدئولوژیی است، اگر چه نمی تواند راجع به کل هستی، هدف از زندگی، احکام و اخلاق صحبتی بکند ولی به خوبی از یک سری ارزشها  مثل عینیت مثل بی طرفی می تواند دفاع کند. اگر شما مقداری با فلسفه علم آشنا باشید می دانید که تقریباً این نظریه جا افتاده که علم گرانبار از ارزشها و ایدئولوژی ها است و نظریه نه تنها در پیش فرض های خود بلکه در روشهای تحقیقش ایدئولوژیک برخورد می کند.

    آیا حکومتها غیر ایدئولوژیک هستند و لائیسیته چیزی غیر از ایدئولوژی است؟

    - لائیسیته خودش یک ایدئولوژی است. شما همین که بگویید هیچ دینی یاهیچ حکم دینی یاهیچ اخلاق دینی نباید وارد حکومت بشود این خود یک ایدئولوژی، نگرش و موضع است که شما در جنبش های اجتماعی و نوع حکومت داری اتخاذ کرده اید.

    پس ما حکومت غیر دینی نداریم بلکه حکومتی داریم که می خواهد یک دین خاص را انتخاب کند. همان طور که در ایران دین اسلام حاکم است آنها هم از لا ئیسیته حمایت می کنند. پس اینکه تصور کنیم حکومت فرانسه یک حکومت غیرایدئولوژیک است و از احکام و تجلیات دینی مثل حجاب ممانعت می کند، این غلط است.

    در یک حکومت دموکراتیک از نوع حکومتهای  فرانسوی چطور می شود یک دین را بر بقیه ادیان ترجیح داد؟ و بین ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت، بودیسم و سایر ادیان، لائیسیته را انتخاب کرد؟

    -    دلیل اینکه ما در ایران اسلام را بر سایر ادیان متنوعی که وجود دارد ترجیح داده ایم این است که اکثریت یک جامعه این دین را به عنوان مبنای حکومتی خود قرار داده اند.

    -    آراء مردم تعیین کننده است. یعنی نظریه مردم است. شما امروز به این دلیل می توانید بگویید اسلام مبنای حکومت ماست که مردم خواسته اند. چون اصل آزادی اصلی است که تمام مردم به طور شهودی دریافت کرده اند، یعنی آزادی چیزی نیست که شما بخواهید بحث بکنید که ما به مردم آزادی بدهیم یا ندهیم.

     اصلاً دست شما نیست که بدهید یا ندهید. مردم درذاتشان آزادند. چون آزادند خودشان می توانند انتخاب کنند. اگر سکوت کنند یا اگر رای بدهند آن وقت شما می توانید از حکومت دینی حمایت کنید. من نمی دانم واقعاً مردم فرانسه که دومین دین رسمی کشورشان اسلام است آیا موافق هستند که ایدئولوژی لائیسیته مبنای حکومتی شان باشد؟ اگر موافق باشند به خود حق می دهند که حقوق و آزادی های ادیان دیگر را به خاطر منافع دین مسلط محدود کنند ولی اگر نبود چی؟ به نظر می رسد، این راهپیمایی ها و نگرانی هایی که وجود دارد حرف دیگری دارد. یعنی مردم مدعی اند و شما وقتی در پاریس صدای اذان می شنوید و بیشتر مردم روز جمعه مسجد می روند و نماز جمعه می خوانند باید فکر دیگری بکنید، یا حکومتی نه فقط مسئله حجاب را بلکه مسئله لائیسیته را به انتخابات بگذارد و ببیند که مردم چه می خواهند؟ مثل ما که جمهوری اسلامی  را به انتخابات گذاشتیم و ادیان رسمی را شناسایی کردیم و برای ادیان رسمی مراسم مذهبی خاصی قائل هستیم.

    مبانی فکری و اندیشه ای این دو نوع نگرش فمینیستی در فرانسه چیست؟

    -    یک نگرشی که حجاب را تجلی آزادی زن می بیند و نگرش دیگر حجاب را مخالف آزادی زن می بیند. آنهایی که از سکس لطمه خورده و بحران خانواده دارند را تحت فشار قرار می دهد و احساس می کنند منزلت زن در حال پایین آمدن است، به پوشش به عنوان یکی از وسایلی که می تواند منزلت زن را بالاتر ببرد و ماهیت زن را نمایش بدهد،نگاه میکنند. ظاهر را بپوشانیم تا باطن جلوه گر بشود. این ظاهر خیلی همه را سرگرم می کند پس ظاهر را کمی کنترل کنیم تا آن اندیشه زن، کار و نوشته های زن و هنر مصنوعات زن جلوه کند و نگرش مقابلش این است که فکر می کند این حجاب سمبلی است از در قفس رفتن زن، به نظر من مخالفت ها و موافقت هایی که با حجاب در اروپا و در فرانسه بطور خاص انجام می شود نشانگر تضاد دو نگرش فمینیستی است. نگرشی که تا سالهای اخیر غلبه داشت نگرشی بود که حجاب را مخالف آزادی زن می دانست ولی نگرشی که امروز در مالزی، کشورهای شرق دور و در کشورهای اسلامی به طور اکثریت و در کشورهای اروپایی دارد رواج پیدا می کند ناظر بر نگرش فمینیستی است که اتفاقاً برگشتن زن به خانه، منزلت زن در خانه و نقش های اصلی زن و از جمله حجاب را در حقیقت بازگشت منزلت از دست رفته زن می داند.

    -     طبیعی است که شما می دانید سکس در حقیقت تجربه بسیار تلخی است که زنان در سالهای اخیر بیشتر لطمه اش را خورده اند. مثلاً خانواده های همزیست که در فرانسه  بسیار رواج دارد،دیگر هیچ ازدواج رسمی و قانونی صورت نمی گیرد. دختران و پسران در کنار هم زندگی می کنند بدون اینکه هیچ گونه روابطه حقوقی داشته باشند و معمولاً در روابط جنسی آزادی که دارند مردان برنده می شوند و زنان صدمات شدیدتری می خورند و مسائل حقوقی متفاوتی که به بار می آورد.

    به نظر می رسد که دفاع از حقوق زن در حقیقت راهش برگرداندن زن به خانواده اولیه است. در حقیقت نگرش هایی که حجاب را خواهان است نگرش های قدیمی نیست بلکه یک رویکرد پست مدرن حجاب است. رویکردهای گذشته حجاب، حفظ عفت و عصمت زن است.

    ولی امروز حجاب را وسیله ای برای حفظ حقوق زن می دانند. این بازگشت به حجاب در فرانسه و در اروپا و کشورهایی مثل مالزی به نظر من یک رویکرد جدید است. حالا اینکه چه نوع حجابی باشد، تنوع در حجاب، انواع حجاب، که اینها بحثهای دیگری است. من بیشتر دنبال تفاوت رویکردهای گذشته هستم. رویکرد جدید یک رویکرد حقوقی است، یک رویکرد دفاع از آزادی ها و دفاع از منزلت زن است. رویکرد گذشته معمولاً دفاع از عفت و در حقیقت نجابت زن است.

    البته هر دو به ثبات خانواده کمک می کنند ولی دغدغه اصلی فقط عفت و عصمت نیست بلکه بیشتر حقوقی است. کشور ایران هنوز هم هست و حرف اول را عفت  زن می تواند برای رویکردهایی که حجاب گرا هستند و رویکردهایی که مخالفت با حجاب می کنند بیشتر رویکرد حقوقی به خودشان گرفته اند ولی در اروپا این تفاوت اساسی وجود دارد. به هر حال مسلمانان به عنوان معتقدین به حجاب بیشترین دفاع را می کنند ولی این طور نیست که فقط آنها دارند دفاع می کنند، افراد دیگری هم هستند که مدافع این حقوق هستند. من تصورم این است که حکومت فرانسه تحت فشار برخی گروهها به وضع چنین قانونی دست زده و خیال هم نمی کنم که در حقیقت از آثار زیانبارش بخصوص انتخابات در امان بماند. به هر حال مسلمانها تعدادشان خیلی زیاد است و با حساسیتی که روی این موضوع پیدا کرده اند خصوصاً زنان که تعدادشان هم خیلی بالاست فکر می کنم که لطمه ای می زنند به انتخابات در آینده یعنی یا اساساً شرکت نمی کنند یا اگر شرکت کنند ممکن است به گروهایی رای بدهند که الان مطرح نیستند.

    به نظر شما این قانون چه تبعات و پیامدهایی به دنبال خواهد داشت؟

    - من خیلی خوشحالم و به نظرم خیلی جالب می آید که ببینید که یکی از احکام دینی که اساساً زیاد مطرح هم نبوده ولی امروز به دلیل آن رویکرد حقوقی تبدیل به یک جنبش اجتماعی می شود. این جنبش فرا گیرتر از این خواهد شد، به کشورهای دیگر هم سرایت خواهد کرد  و این موافقت ها و مخالفت ها یک جنبش جدید حقوق زنان را پدید می آورد.

    من با نگرش های قبلی خیلی مسئله داشتم، چون واقعاً این تلقی که حجاب مخالف آزادی و حقوق زن است برای حل آن در ایران باید تلاش بکنیم ولی الان بدون اینکه ما زحمتی بکشیم در طرف غربی ما که دردها و فشارهای سکس روی شانه هایش احساس می شود و رنج شدیدی برده، خود بخود این اتفاق می افتد. ما دیگر اینجا تنبلی و کارهایی که خودمان داریم و بلاهایی که سرمان آمده و نتوانسته ایم تا حالا کاری برای این موضوع انجام بدهیم به طور منطقی فکر می کنم آنجا دارد انجام می شود. فکر می کنم که این یک جنبش فراگیر خواهد شد، مخالفتها و موافقتها همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و اتفاقاً هر چه مخالفتها شدیدتر شود یعنی در حقیقت حکومتها سریعتر و شتابزده تر به قانون منع حجاب بپیوندند، از آن طرف احتمالاً جنبش شدید تر خواهد شد و نگرش جدیدتری را در غرب پدید می آورد و در شرق هم آثارش را خواهد گذاشت. من به این حرکت خیلی خوش بین هستم و احتمالاً یک سری فدائیانی خواهد داشت.

     خیلی ها شانس داشتن شغل و تحصیل را از دست خواهند داد و این هزینه ای است که باید بپردازیم وقتی می خواهیم یک جنبش شروع شود قطعاً باید هزینه ای پرداخته شود. ولی خوش بین هستم به این که این جنبش می تواند یک حرکت نویی در دفاع از حقوق زن باشد چون دفاع از حقوق زن را از این شکل کنوانسیونهایی که از این طرف و آن طرف آمده در حقیقت تبدیلش یک مقدار شکل واقع گرایانه تری از آن حالتهای ایده آلیستی بدهد. ما تلاش کنیم به وضع آن برسیم تا برابر بشویم. این واقعاً مبنای حرکت فمینیست تا حالا بوده یعنی همه اش دنبال برابری بود ولی این حرکت، حرکتی است که کاملاً رویکرد متفاوتی را نشان می دهد و برابری با مرد، دیگر مطرح نیست. سوال جدی تری که همان منزلت واقعی زن است مطرح است: لزومی ندارد که زن با مرد برابر باشد. حالا واقعاً کی گفته که مردان الان وضعیت  و ایده آلی دارند که ما تلاش  کنیم که به آنها برسیم؟ نه، وضعیت مطلوب خودمان را می خواهیم، یک چیزی برای خودمان داریم تعریف می کنیم دنبال تعریف جدیدی برای خودمان هستیم. شما مطمئن باشید که این نوع حرکتها متفکرین را وا می دارد برای این که تعریف های جدیدی بدهند.

    از بحث دین که بگذاریم این قانون با دموکراسی و آزادی فردی مغایرت دارد. نظر شما در این باره چیست؟

    -    البته ما یک مقدار متفاوت از آنها فکر می کنیم. آزادی فردی که آنها می گویند آزادی بیان و عقیده اولش است. اولین حرفشان آزادی بیان و عقیده است. یعنی هر کسی آزاد است اعتقادی داشته باشد و آن اعتقادش را بیان کند. اگر حجاب هم نوعی بیان عقیده تلقی بشود لزوماً باید جزو آزادی های فرد باشد و نباید آن را محدود کنید. من مطمئن هستم که به حجاب به عنوان یک اعتقاد صرف نگاه نمی کنند. به عنوان یک جلوه ای از اعتقاد، جلوه خیلی بارزی که از دور هم داد می زند اگر شما نقاش را آزاد می گذارید که تابلواش را بکشد و هیچ وقت هیچ نقاشی را به خاطر تابلواش زندانی نمی کنید، اگر که نویسنده آزاد است که با زبان و با نوشتن عقیده اش را ابراز کند. خوب زن هم باید آزاد باشد که با نوع پوشش خود عقیده اش را ابراز کند. از نوع آزادی هایی که شما معتقد هستید به آزادی هایی که ما می گوییم. اصلاً در بحث دین و آزادی های معنوی و ... اصلاً آن بحث ها را نداریم همان آزادی که خودتان می گویید، آزادی که آنها بهش اعتقاد دارند. اولین اصل حقوق بشر آزادی ابراز عقیده است و اگر حجاب نوعی ابراز عقیده است چرا مانعش می شوید و ضمن این که حالا واقعاً چه لطمه ای به شما می زند؟ یعنی واقعاً اگر بخواهیم آزادی افراد را محدود کنیم تنها قانونی که می تواند آزادی دیگران را محدود کند، تزاحم برای آزادی های دیگران است یعنی اگر که کسی بخواهد با ابراز عقیده اش تهمتی به دیگری بزند، شما می گویید این را باید ببرید زندان.

    -    اگر کسی بگوید که فلانی دزد است و مال مردم را خورده، این قدر از بانک اختلاس کرده، شما می گویید به دلیل تهمتی که زده برود زندان جوابگو بشود. ولی حجاب آزادی چه کسی را محدود کرده؟ حجاب مال خودش است. به کسی لطمه نمی زند یعنی مزاحمتی برای دیگران ایجاد نمی کند. اگر شما بتوانید بگویید به ما چه که مزاحمتی برای دیگران ایجاد کرده باز راهی برای برای منع حجاب پیدا می شود. پس اگر نوعی ابراز عقیده است پس باید آزاد باشد، اگر هم مزاحمتی برای کسی تولید نمی کند، باز هم باید آزاد باشد، یعنی  چیزهایی که برای دیگران مزاحمت ایجاد نمی کنند طبق دموکراسی فرانسوی باید آزاد باشند، حجاب چه مزاحمتی ایجاد کرده و در کجا؟

    البته تلقی شان این است که چون تعداد افزایش پیدا می کند ممکن است در آینده مثلاً بحث جدا سازی کلاس ها و... و یا مثلاً در ورزش هایی مثل ژیمناستیک و شنا و ... افراد با حجاب شرکت نکنند و این مقاومت در برابر قوانین و حکومت است؟

    در بحث تفکیک، خب این هم باز در حقیقت مزاحمتی برای کسی ایجاد نمی کند. می توانند از بودجه های خصوصی مراکز خاصی برای خودشان تولید کنند و دیگر به آن مراکز ورزشی مختلط نروند، این کار را که می توانند انجام دهند یعنی مخالفتی نخواهند داشت.

    -     اگر آن چیزی که اینها می گویند یعنی باز هم مزاحمت برای دیگران ندارند یعنی حتی اگر این طور باشد این را می توانند در بخش خصوصی  انجام بدهند و به بخش دولتی کار نداشته باشند. ولی وقتی که کسی حجاب دارد یعنی این که موافق است با مختلط بودن در محل کار، حجاب مانع تفکیک نمی شود، خودش حجابش را حفظ می کند. اینها مدعی این نمی توانند بشوند و می توانند این بخش ها را به بخش خصوصی واگذار کنند. یعنی این نوع ورزشگاه های مخصوص زنان یا مردان را به بخش خصوصی واگذار کنند. از دولت بودجه ای ندهند ولی نه این که مانعش شوند.

    بیشتر جنبه تبلیغاتی حجاب است که اینها را نگران می کند چون نوعی تبلیغ پشتش هست. زمینه هایی که سکس و بحران خانواده ایجاد کرده این تبلیغ را خیلی گیرا کرده ، چه این که ما در ایران زمینه هایی به دلیل ناهنجاری های موجود در خانواده ها داشتیم و تلقی شان این بود که دین باعث شده مثلاً تبعیضاتی که در خانواده یا ظلم هایی با خلاف هایی که مردان در حقیقت ظاهراً متدین که ظاهراً با آداب و رسوم دینی انجام می دادند به پای دین نوشته می شد تصورشان این شد که پس دین مخالفت آزادی زنهاست و مخالف حقوق زن است و خشونت علیه زنان، دین وادار کرده این قسمت را به دین نسبت دادند که آنها هم می دانند که حجاب نوعی تبلیغ دینی است و این وضعیتی که خانواده در فرانسه  پیدا کرده و در اروپا  زمینه ای فراهم کرده که این شرایط مثل حجاب خیلی پذیرا باشد. اینجا هم در ایران مشکلاتی که ما در خانواده های مذهبی و غیر مذهبی داشتیم، در خانواده های مسلمان داشتیم. گاهی می بینید خانواده ای با حجاب است و لیکن به دلیل مشکلاتی که خانواده داشته همان پرسش ها را مطرح می کند. چرا در اسلام به زن ظلم می شود در حالی که شما می گویید کجای قرآن نوشته مثلاً( و عاشروا هن بالمعروف) یک تابلویی است که مدام مثل تابلوی نئون برق می زند. در قرآن چندین بار این موضوع را گفته که با آنها (زنان) به نیکی رفتار کنید. این را نمی بینید یا مثلاً نفقه که حق بسیار مهمی است نمی بینیم بعد می بینیم که مثلاً می گویند چرا دیه زن نصف مرد است. مشکلاتی که در خانواده ظاهراً خانواده مسلمانی وجود دارد باعث شده که فکر کنیم اسلام بد است. در حقیقت پتانسیل تبلیغاتی حجاب خیلی بالاست و این پتانسیل تبلیغاتی مانعی شده برای زنان مسلمان نه این که آزادی دیگران محدود بشود.

    از این که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، از شما سپاسگزاریم.