سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اخبار روز و مطالب جالب و دانلود آپدیت آنی ویروس

حجاب

    نظر

حجاب در ترکیه

حجاب

بخش سیاسی_در حالی که فقط شش ماه تا برگزاری انتخابات سراسری ترکیه باقی مانده است، موضوع لغو ممنوعیت حجاب در دانشگاه‌های ترکیه در دستور کار پارلمان این کشور قرار گرفته است. تمامی احزاب ترک با موضوع لغو منع حجاب در دانشگاه‌های ترکیه که به تازگی در دستور کار مجلس این کشور قرار گرفته است، موافق هستند. برخی از تحلیل‌گران درباره موافقت احزاب مختلف با این لایحه ابراز تردید کرده و آن را نوعی بازی سیاسی برای جلب آرای بیشتر مردم در آستانه انتخابات ترکیه دانسته‌اند. برخی دیگر نیز طرح دوباره این موضوع را فرصتی مناسب برای لغو دائمی این قانون دانسته‌اند.

پیشینه حجاب در ترکیه

ترکیه کشوری مسلمان در همسایگی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. با وجود اینکه اکثریت جمعیت این کشور مسلمان هستند اما ممنوعیت حجاب اسلامی در مدارس و دانشگاههای این کشور لکه ننگی برای ژنرالهای حامی تفکرات آتاتورک محسوب می شود.

مساله حجاب در ترکیه مشکلی قدیمی است که با سلسله اقدامات «مصطفی کمال آتاتورک» مؤسس جمهوری ترکیه آغاز شد. آتاتورک مجموعه ای از هنجارها در باب پوشش را برای زنان ترک تعریف کرد که در چشم انداز برنامه کلانش برای قطع رابطه با اسلام به عنوان هویتی تمدنی و الحاق آن به غرب می گنجید. دستور وی شامل منع پوشیدن روسری و چادر و انواع لباس های بلند و الزام زنان به پوشیدن لباس هایی هماهنگ و همگون با لباس های رایج در غرب بود.

اما مساله حجاب به عنوان مساله ای سیاسی در دانشگاه ها و مدارس و دیگر مؤسسات دولتی پس از کودتای نظامی ژنرال «کنعان اورن» در 12 سپتامبر 1980 مطرح شد. اورن پس از کودتا نه تنها ورود زنان را به دانشگاه ها بلکه به مدارس و آموزشگاه ها و دیگر نهادهای دولتی ممنوع کرد. این امر مشکل زنان محجبه را دوچندان کرد. گزارش ها حاکی از آن بود که پس از آن شمار دانشجویان دختری که مجبور به ترک کشور برای ادامه تحصیل شدند به 40 هزار تن رسید که غالب آنان به کشورهای مانند ایالات متحده  امریکا، آلمان، هلند، آذربایجان و اخیرا سوریه و مصر کوچ کردند. البته نباید با مسائل حیاتی اجتماعی همانند استفاده کردن یا نکردن حجاب به مثابه مسئله ای ساده برخورد کرد. بلکه این مسائل بسیار حساس است. مساله اساسی در این موضوع تعارض میان دو نوع نگاه به دولت، جامعه و دین است.

حزب «عدالت و توسعه» همانند دیگر نیروهای اسلام گرا به مساله رفع ممنوعیت حجاب در چارچوب آزادی های شخصی و دینی می نگرد که قوانین ترکیه و اروپا خود را متکفل تامین آنها می دانند و افزون بر این آن را در چارچوب نوعی مصالحه تاریخی میان جامعه و دولت می انگارد که  از  طریق برداشتن  اجبارهایی  که از سال 1923 در فرایندی به نام لائیسم  بر شهروندان ترک و هویت اجتماعی شان تحمیل شده در حال تحقق است. این مسئله در حالی است که نیروهای سکولار به وبژه ارتش این کشور بر این عقیده هستند که حزب عدالت و توسعه با این اقدامات در پی اسلامی سازی جامعه و دولت به صورت تدریجی و تحقق انقلابی اسلامی است و این گونه اقدامات نشانه تلاش برای براندازی نظام جمهوری لائیک ترکیه خواهد بود. گروهی از این فراتر رفته و این حزب را به تلاش برای احیای نظام خلافت متهم می کنند.

اما مساله حجاب به عنوان مساله ای سیاسی در دانشگاه ها و مدارس و دیگر مؤسسات دولتی پس از کودتای نظامی ژنرال «کنعان اورن» در 12 سپتامبر 1980 مطرح شد. اورن پس از کودتا نه تنها ورود زنان را به دانشگاه ها بلکه به مدارس و آموزشگاه ها و دیگر نهادهای دولتی ممنوع کرد. این امر مشکل زنان محجبه را دوچندان کرد.

بر این اساس زمانی که حزب عدالت و توسعه در سال 2008 موفق شد قانونی را از تصویب پارلمان – با 411 رای موافق از مجموع 550 رای- بگذراند که به دختران با حجاب اجازه می داد در دانشگاه ها با حجاب حضور یابند نیروهای سکولار قدرتشان را بسیج کردند تا این قانون را به رغم امضای رئیس جمهور عبد الله گل باطل کنند و البته موفق هم شدند. به این ترتیب موضوع حجاب در ترکیه به موضوعی ای کاملا سیاسی تبدیل که موجب منازعات سیاسی متعددی شده است.

حجاب

اما چندی پیش مردم ترکیه به همراه برخی از نهادهای غیر دولتی این کشور در اعتراض به ممنوعیت حجاب اسلامی در شهرهای مختلف تظاهرات برپا کردند. شهرهای ساکاریا، آک یازی، وان، کوتاهیا، آنکارا و قونیه شاهد اعتراض مردم علیه ممنوعیت حجاب بود. در صد و شصت و یکمین تظاهرات برپا شده در شهر آک یازی، جمعیت آزادی حجاب تاکید کردند که حجاب فرمان خدا و حکم قرآن است و آینده کسانی که گذشته خود را انکار کنند، تاریکی خواهد بود. همچنین شرکت Konsensus ترکیه که از جمله موسسات معروف و سابقه‌دار نظرسنجی در این کشور به حساب می‌آید، آخرین نظرسنجی خود را به موضوع حجاب در ترکیه اختصاص داده و برآورد این نظرسنجی را با آمارهای موجود در نظرسنجی مشابه در سال 2007 مقایسه کرده و افزوده است که گرایش به حجاب در ترکیه رو به فزونی است. بر اساس مقایسه انجام شده رقم زنان محجبه در ترکیه که در سال 2007 حدود 9/ 46 درصد بوده که به 6/ 52 درصد افزایش یافته است.

موضع احزاب گوناگون در قبال حجاب در ترکیه

•حزب «جمهوری خلق» به رهبری «کمال کلج دار اوغلو» که وارث تاریخی و قانونی راه کمال آتاتورک به شمار می رود بر خلاف مواضع سابق خود در برابر مساله حجاب  موضعی مثبت گرفت و کلج دار اعلام کرده است که مانعی برای پوشیدن حجاب در دانشگاه ها نمی بیند و هیچ گاه برای ابطال این بخشنامه به دادگاه قانون اساسی متوسل نخواهد شد.

• حزب «حرکت قومی تندرو» به رهبری «دولت باهگلی» که در تصویب قانون رفع ممنوعیت حجاب سال 2008 شریک حزب عدالت و توسعه بود اعلام کرد که این بخشنامه کفایت نمی کند و این قضیه باید از راه قانونی اش به شکل اساسی حل شود.

• حزب «آشتی و دموکراسی کرد» به رهبری «صلاح الدین دمرداش» خواهان ارائه لایحه ای برای حل مشکل موجود میان شورای آموزش عالی و دادگاه قانون اساسی  و نیز حکم دادگاه حقوق بشر اروپا در خصوص این موضوع شده است.

• اگر چه موضع حزب عدالت و توسعه نسبت به این موضوع شناخته شده است اما دو نکته در فهم این موضع قابل توجه است: نخست این که در تعدیل های اخیر در قانون اساسی که موضوع همه پرسی بوده است مساله حجاب به چشم نمی خورد و این امر نمی تواند بدون قصد بوده باشد بلکه دلالت های خود را دارد. حزب عدالت و توسعه با توجه به حساسیت مساله حجاب به دنبال آن است که از مزاحمت هایی که پیشتر بر سر راه خود دیده در امان باشد تا در وقت مناسب این مشکل را از ریشه حل کند. دوم این که ممکن است این حزب، مشکل حجاب را از طریق طرح تعدیل قانون اساسی ویژه حجاب حل نکند. زیرا بیم آن دارد که در دام سیاسی ای بیفتد که با اقامه دعوی بر ضد این حزب به تهمت مخالفت با مبانی لائیک دولت راه را برای انحلالش خواهد گشود. با این حال تلاش برای برداشتن ممنوعیت حجاب اولویت این حزب در مرحله آینده خواهد بود.

گزارش های رسمی که گهگاه از ترکیه منتشر می شود حاکی از آن است که 67% از زنان ترک حجاب دارند این بدان معناست که 18 میلیون زن از مجموع جمعیت 75 میلیونی ترکیه محجبه اند.

این ارقام و اعداد برای سیاستمداران ترک که آرزوی پیروزی در انتخابات آینده و بقا در کرسی قدرت را در سر دارند قطعا وسوسه کننده است.شاید همین امر تنها تحلیل و توجیه موضع اخیر برخی احزاب و نیز سکوت ارتش در برابر تصمیم شورای آموزش عالی ترکیه است.

پریسا چیذری

تنظیم برای تبیان/سمیه حدادی


تقوا

    نظر

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛  بسْمِ اللَّه الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.

 اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

 «یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُون»

 

مروری بر مباحث گذشته

جلسه گذشته بحث ما راجع به آیه شریفه «یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُون» بود که سیاق « إِلَّا وَ أَنتُم {مُّتَّقون} » را اقتضا می­کند و اینکه ملکه قدسیّه تقوا نقش زیربنایی دارد نسبت به تمام مقامات معنویّه، ملکات فاضله و آثاری که در نشئات وجودی دارد؛ اعمّ از دنیوی، برزخی، اُخروی. آیاتی را در رابطه با عاقبت امر، یعنی عاقبت کار دنیوی مطرح کردیم مانند« وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین»، « و لاتمَُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُون».

گفته شد که در مقامات معنویّه مانند توکل، رضا و تسلیم «تقوا» نقش زیربنایی دارد. تقوا دارای درجات است. تقوا به درجه­ای می­رسد که از نظر درونی به مقام تسلیم منتهی می­شود. آنجایی که انسان از نظر درونی به مقام تسلیم برسد؛ عاقبت به خیری صد در صد که تأملی در آن نیست؛ از ناحیه تقوا برای انسان می­آید.

تقوا و یقین

به این علّت که در جلسه گذشته مقداری از مباحث باقی ماند و - انشاءالله - در دهه آخر ماه صفر بحث دهه اوّل محرم (امام حسین علیه السلام؛ مصلح غیور) را ادامه میدهیم، در این جلسه مقداری در ارتباط با جلسه گذشته بحث می­کنیم.

یقین، برتر از تقوا

ما این را داریم که: وَ العاقِبَةُ لِلتّقوی وَ اَهلِ الیَقین. در باب متّقین، آیات متعدّده داشتیم. درباب اهل یقین، مطلب از چه قرار است؟ یقین از مقامات معنویّه است و ما در معارف­مان؛ در آیات و روایات داریم و تا حدّی که جلسه ما اقتضا می­کند، این را عرض می­کنم.

 روایتی است که حضرت امام صادق (علیه السلام) به ابی­بصیر فرمودند «یا اَبا مُحمَّد، الاِسلامُ دَرَجَةٌ قال قُلتُ نَعَم. قالَ وَ الایمانُ علی الاِسلامِ دَرَجَةٌ» ای ابامحمد! اسلام، خودش یک شأنی است، درجه­ای معنوی است. می­گوید؛ گفتم بله. حضرت فرمودند؛ ایمان برتر از اسلام است « الایمانُ علی الاِسلامِ دَرَجَةٌ » درجه، پلّه است. یعنی یک مرتبه بالاتر. ایمان بالاتر از اسلام است. {مراد از این اسلام، اسلام ظاهری است و این غیر مقام تسلیم است. یک وقت اشتباه نشود} « قالَ: قُلتُ نَعَم » می­گوید گفتم بله! ایمان بالاتر از اسلام است « وَالتّقوی عَلَی الایمانِ دَرَجةٌ » حضرت فرمودند تقوا از ایمان هم برتر است. چرا؟ برای اینکه تقوی محصول ایمان است. ما در گذشته بارها تقوا را معنا کردیم « قال: قُلتُ: نَعَم» دوباره می­گوید بله « قال وَالیَقینُ عَلَی التَّقوی دَرَجَةٌ » حضرت در ادامه فرمودند؛ یقین از تقوا هم بالاتر است. پس معلوم می­شود این یکی از مقامات معنویّه است «قال قُلتُ نَعَم. قال: فَما اوُتِیَ الناسُ اَقَلَّ مِنَ الیَقینِ» یعنی به مردم چیزی کمتر از یقین داده نشده است « وَ اِنَّما تََمَسَّکتُم بأَدنَی الإسلامِ » و شما فعلاً به همان مرتبه پایین آن تمسّک کردید «فَایّاکُم اَن یَنفَلِتَ مِن اَیدِیکُم » مواظب باشید از دستتان بیرون نرود. همین سررشته را که گرفتید، بروید جلو. از دستتان در نرود.

 یک روایت دیگر از امام رضا (علیه السلام) داریم که این روایت خیلی صریح است. «قال (علیه السلام)؛ الاِیمانُ فَوقَ الاِسلامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقوی فَوقَ الایمانِ بِدَرَجَةٍ وَ الیَقینُ فَوقَ التَّقوی بِدَرَجَةٍ وَ لم یُقسَم بَینَ العِبادِ شیءٌ اَقَلُّ مِنَ الیَقین » این عبارات خیلی صریح­تر است. ایمان بالاتر از اسلام است، تقوا برتر از ایمان و یقین بالاتر از تقوا است و چیزی هم بین بندگان خدا کمتر از یقین تقسیم نشده است. یعنی افرادی نادر، اهل این هستند.

معنای یقین در منطق

یقین چیست؟ همه این­ها را در یک جلسه نمی­شود مطرح کرد. فقط سرنخ­ها را می­دهم. اصطلاحاتی از نظر منطقی داریم که در مفاهیم ذهنیّه مطرح است. که در آنجا علم و یقین را مطرح می­کنند. فرق بین علم و یقین چیست؟ گرچه ما این­ها را به عنوان مرادف استفاده می­کنیم( مثل انسان و بشر که یک معنا را می­رساند) اما اینها با هم متفاوت­اند. علم آن چیزی است که از نظر مفهومی، انسان احتمال خلاف آن را ندهد. علم دارم یعنی احتمال خلاف نمیدهم.

 یقین آن است که اصلاً احتمال خلاف ندارد. یعنی احتمال خلاف هم در آن رد می­شود. این محکم­کاری است. این را می­گویند یقین. یک وقت می­گویی احتمال خلاف نمی­دهم، یک وقت می­گویی احتمال خلاف ندارد. این غیرِ آن و محکم­تر از آن است. بنابر این منطقی­ها و کسانی که مفاهیم ذهنیّه را مطرح می­کنند؛ بین علم و یقین فرق می­گذارند و یقین را هم اینگونه  که گفته شد تفسیر می­کنند.

معنای یقین در مقامات معنویّه

یک اصطلاح یقین داریم که در معارف ما و مقامات معنویّه است. در اینجا بعد از اسلام و ایمان و تقوا، یقین را مطرح می­کند. مقامات معنویّه و سیرهای معنوی را دارد مطرح می­کند. حتی در یک روایتی داریم که « جاءَ جَبرئیلُ الی النَّبی (صلّی اللهُ علیهِ و آلِه و سلَّم) فَقالَ یا رَسولَ الله اِنَّ اللهَ تَبارکَ وَ تَعالی اَرسَلَنی اِلَیکَ بِهَدیَّهٍ لَم یُؤتها اَحَداً قَبلَک » جبرئیل آمد پیش پیغمبر و گفت خداوند یک هدیه­ای فرستاده ( به تعبیر ما یک کادویی برای تو فرستاده است ) که قبلاً به کسی نداده است« قالَ رسولُ الله: قُلتُ وَ ما هِیَ؟» رسول خدا فرمود: آن چیست؟ « الصَّبر وَ اَحسُن مِنهُ» صبر و بهتر از آن... روایت مفصلی است تا می­رسد به اینجا که می­گوید « الیَقیِن » وقتی می­گوید یقین، پیغمبر از او سؤال می­کند که تفسیر یقین چیست؟« قُلتُ فَما تَفسیرُ الیَقیِن؟  قالَ المُوقِن یَعمَلُ لِلّه کَأَنَّهُ یَراهُ فَاِن لَم یَکُن یَری الله فَاِنَّ اللهَ یَراه» می­گوید: کسی که یقین دارد آنچنان برای خدا عمل انجام می­کند که گویی خدا را می­بیند و اگر خدا را هم نبیند، خدا که او را می­بیند! لذا این یقین که در معارف ما آمده، غیر مفاهیم ذهنیّه است؛ این جنبه مفهومی ندارد. یک سنخِ دیگری است.

تقوا، زیربنای یقین

این را می­خواستم بگویم که تقوا جنبه زیر بنایی برای تمام مقامات معنویّه دارد، این طور نیست که فقط ما را به تسلیم برساند، به ما فوق مقام تسلیم هم ما را می­رساند. تقوا انسان را به یقین می­رساند در مقامات معنویّه. اینکه گفتم نقش زیر بنایی دارد یک وقت هست می­گویی « وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُون » شاید اشاره به این باشد که مقیّد باشید تقوا را پیشه کنید و حقّ تقوا را هم رعایت کنید به طوری که خلاصه­اش موقعی که خواستی بمیری با مقام تسلیم بمیری، جلسه گذشته هم گفتیم؛ این برای عاقبت به خیری بود. اما یک وقت هست که بحث چیز دیگری است و آن این است که همین تقوا چون دارای درجات است به یک جایی انسان را می­رساند که به یقین برسد و یقین غیر مفاهیم ذهنیّه است؛ سنخِ آن، یک سنخِ دیگر است. چه سنخی است؟

یقین، شهودی است نه مفهومی

 در روایت داشت « فَما تَفسیرُ الیَقین»، جواب داد « المُوقِنُ یَعمَلُ لِلّهِ» موقعی که دارد عمل می­کند، « کَأَنَّهُ یَراه » مثل اینکه خدا را دارد می­بیند؛ علم به خدا نیست. سنخ را عوض کرد از سنخِ مفهومی خارجش می­کند می برد در سنخِ مشاهده­ای. حرف­های من را خوب توجّه کنید. « فَاِن لَم یَکُن یَری الله » فرض کنید ندید « فَإِنَّ الله تَعالی یَراه» خدا که او را می­بیند!

در یک روایت از پیغمبر اکرم هست که دوباره همین مطلب را دارد « قالَ رسولُ الله (صلّی الله عَلیه وَ آلِه و سلَّم) إِنَّ الله تَعالی یَقول: ثَلاثُ خِصالٍ غَیَّبتُهُنَّ عَن عِبادی» حضرت فرمود خداوند می فرماید: سه خصلت بوده است که من از بندگانم پنهان کرده­ام « لَو رَآهُنَّ رَجُلٌ ما عَمِلَ سوءً اَبَدا» که اگر شخصی آنها را ببیند، (رؤیت را پیش می­کشد) هیچ وقت کار بد نمی­کند؛ بعد می­فرماید « لَو کُشِفَ غِطائی فَرَآنی حَتّی یَستَیقِنَ » سرنخ را همین جا به دست می­دهد ؛ و آن اینکه همین تقواست که انسان را به مقام یقین می­رساند و مقام یقین آن مقامی است که بر او شهود می­شود آنچه را که بر دیگران پنهان است. سنخ آن را خواستم بگویم. سنخِ یقین سنخِ شهودی است که آن هم دارای درجات است. در این آیه شریفه می­فرماید « وَ کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِین » ملکوت سماوات و ارض را به  حضرت ابراهیم نشان دادیم. چرا؟ می­خواستیم از اهل یقین بشود. اهل یقین، اهل شهود هستند.

 لذا  اهل یقین خیلی کم هستند. روایتش را دیدید که قبلاً خواندم. علّت چیست؟ اگر منظور از یقین اصطلاح منطقی­ها باشد که فراوان است! نه، بحث مفهومی نیست. بحث، بحث شهودی است. شهود نسبت به آنچه را که بر دیگران پنهان است.

 گذرا بودن شهود

این شهود با چشم سر است؟ نه. روایت از امام هشتم (علیه السلام) است که فرمود« کَفی بِالیَقین غِنیً و بِالعِبادَةِ شُغُلاً وَ اِنَّ الایمانَ بِالقَلبِ وَ الیَقینَ خَطَراتٌ » این را معنا می­کنم برای شما. ایمان؛ دلبستگی است. سابقً گفته­ام که ایمان مربوط به قلب است، اعتقاد مربوط به عقل است؛ این مربوط به قلب است. واردات قلبیّه است. اما آن سنخ چیست؟ از سنخِ محبّت است، دلبستگی است. می­فرماید « وَ الیَقینَ خَطَراتٌ ».

روایت دیگر از امام باقر (علیه السلام) است که فرمود « الایمانُ ثابِتٌ فِی القَلبِ » ایمان، دلبستگی است. در دل هم هست « وَ الیَقینُ خَطَراتٌ فَیَمُرُّ الیَقینُ بِالقَلبِ » هر دو روایت می­گوید یقین: خطرات. این یعنی چه؟ یعنی این گذراست. می­گذرد. این یک نوع رؤیت درونی است در ارتباط با دل؛ اما همیشگی نیست. یک بارقه الهی می­زند به قلب، یک مرتبه غیب شهود می­شود باز دوباره برمی­گردد. خطرات معنایش این است.گذراست؛ چون اگر آن کسی که اهل معرفت است در آن حال بماند قالب تهی می­کند. یک مرتبه بارقه الهی می­آید، می­بیند و بعد هم برمی­گردد.

 زیربنای آن هم تقوا است می­خواستم این را بگویم. خوب این را دقت کنید؛ عمده بحث من این بود. زیربنای این هم تقوا است. مشاهده کردید که من روایات را خواندم. از اسلام و ایمان و تقوا آمد جلو تا رسید به یقین. بعد به یقین که می­رسد، می­گوید این را خداوند به کمتر کسی از بنده­هایش عنایت کرده است. این یک نوع شهود است این را ما در آیات هم داریم. نمی­خواهم وارد این بحث بشوم چرا که قبلاً این بحث­ها را باب خودش کرده­ام.

مراتب یقین؛ علم الیقین، عین الیقین، حقّ الیقین

 مرحوم مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) وارد این مبحث که می­شود می­فرماید « وَ لِلیَقینِ ثَلاث مَراتِب: علمُ الیقین، عینُ الیقین و حقُّ الیقین » آیات را هم می­آورد ­« کلاََّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَترََوُنَّ الجَْحِیمَ ثُمَّ لَترََوُنهََّا عَینْ‏َ الْیَقِین » نگاه کنید همه رؤیت است.

 بعد می­رود سراغ آیه « إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِین » که در سوره واقعه است و آن آیات قبلی در سوره تکاثر بود. بعد می­رود سراغ فرق گذاشتن بین «عِلمُ الیقین، عِینُ الیقین، حقُّ الیقین» که هر سه در قرآن است. نمی­خواهم وارد این مسائل بشوم فقط به صورت عبوری آنچه را ایشان می­گوید نقل می­کنم. « وَ الفَرق بَینَها اِنَّما یَنکَشِف بِمِثالٍ فَعِلمُ الیَقین بِالنّار مَثَلا هُوَ مُشاهِدةُ المَرئیّات بِتَوَسُّطِ نورِها » ایشان علم الیقین را به چراغ آتش مثال زده­اند، نور آن را می­بینی و به وسیله نور آن دیدنی­ها را شهود می­کنی.

« وَعَینُ الیَقین بِها هُوَ مُعایَنَةُ جِرمِها » عین الیقین بالاتر است؛ جِرم آتش را هم می­بینی « وَحَقُّ الیَقین بِها الاِحتِراق فیها وَإِنمِحاءُ الهُوّیةِ بِها وَ الصَّیرورة ناراً صرفاً » و حق الیقین هم این است که خودت بیفتی در آتش و تو هم خودت بشوی آتش. دیگر من بهتر از این نمی توانستم بگویم. به حق الیقین کاری نداریم. این­ دو مرحله علم الیقین و عین الیقین؛ همه­اش شهود است. این­ها هیچ ارتباطی به مسائل ذهنیّه ندارد، این­ها از مفاهیم نیستند.

شرع و شعور؛ تنها راه رسیدن به شهود و مقامات معنویّه

عمده بحثم این است که؛ آن­هایی که می­خواهند به شهود برسند باید همین مسیر را بروند. بدانید! از نظر مقامات معنویّه راهی جز همین راه شرع نداریم. مراعات کردنِ همین مسائل شرعیّه (یعنی ترک محرّمات و اتیان به واجبات) است که انسان را به این­جا می­رساند. همین­هایی که ما در معارفمان داریم. مراقبت از این­ها!

 خیال نکیند ذکر و وِرد و امثال این­ها آدم را به جایی می­رساند! اگر این نباشد همه آن­ها بی­اثر است. چون نقش زیر بنایی دارد. از همین راه بوده است که اولیاء خاصّ خدا به مقامات معنویّه­شان رسیدند. گاهی به من مراجعه می­کنند، می­گویند چه کار کنیم؟ - نعوذ بالله - این ادا و اطوار در آوردن یعنی چه؟ اگر واقعا می­خواهی معصوم بشوی؛ با ترک محرمات و اتیان واجبات، می­شوی معصوم. عصمت هم دارای مراتب است. اولین مرتبه­اش همین است. مستحبات و مکروهات پیشکشت. این را مقیّد باشید. بنا نیست - نعوذ بالله-  انسان یک زبان افسار گسیخته داشته ­باشد، چشم افسار گسیخته داشته باشد، گوش افسار گسیخته داشته باشد، این اعضاء و جوارح ظاهریّه­اش از نظر مسائل شرعیّه اصلاً رعایت نکند، بعد این با ذکر و وِرد به مقامات معنویّه برسد. نخیر! هیچ درک نکردی معارف اسلام را !

 لذا غالباً دیدید که من همواره بر این مطلب تکیه می­کنم که شرع و شعور است که انسان را بالا می­برد. من یک وقتی گفته­ام ما سه تا «ش» داریم که اگر دو تای از آنها نباشد سومی آن بی­اثر است. که فعلاً وارد سومی نمی­شوم. دو تا اساسی است؛ شرع و شعور. رعایت موازین شرعی کردن و در کنار آن هم سطح بینش را بالا بردن. این است که تو را به مقامات معنویّه می­رساند.

بنده خم و راست بشوم، ادای مسلمان­ها را در ­بیاورم، به هیچ جا نمی­رسم. ذکرم شده است لقلقه زبان من! این­ها فایده ندارد. اساس کار شرع وشعور است. لذا می­خواستم این را بگویم که بله « وَ العاقِبةُ لِاَهلِ التَّقوی وَ الیَقین» اهل یقین چه کسانی هستند؟ این­ها هستند.

 

اللهمَّ صلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آلِ مُحَمِّد. اللهّم اِنّا نَسئَلُکَ وَ نَدعُوکَ بِمُحمَّدٍ وَ عَلیٍّ وَ فاطِمة و الحَسنِ و الحُسین صلواتُکَ عَلیهِم و الأئمِّةِ المُعصُومینَ مِن ذُریَّةِ الحُسین علیهِمُ السَّلام وَ باسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاعَزِّ الأَجَّلِّ الأکرَم یا الله....

 اللهمَّ صلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آلِ مُحَمِّد. اللهمَّ اجعَلنا مَعَ مُحمَّدٍ و آل مُحَمَّدٍ فِی الدُّنیا و الآخِرَة وَ تَوفَّنا عَلی مِلَّتِهِم و ارزُقنا شَفاعَتَهُم وَ زِد فی قُلوبِنا مَحَبَّتَهُم وَ لا تُفَرِّق بَینَنا وَ بَینَهُم اللهمَّ العَن اعدائَهُم. اللهمَّ وَفِّقنا لِما تُحِبُّ وَ تَرضَی. اللهمَّ اقضِ حَوائِجَ المُؤمِنین و اشفِ مَرضَ المُسلِمینَ و أَدِّ دُیُونَهُم وسَلِّمِ المسافِرینَ مِنهُم وَ اغفِر لِموتاهُم. اللهمَّ اشغَلِ الظّالِمینَ بِالظّالِمینَ وَ اجعَلنا مِن بَینهم سالِمین وَ احفَظ حُماةَ الدّین و أَیِّدِ المُرَوِّجین وَ اجعَلنا مِنهُم. اللهمَّ انصُرِ الاسلامَ و اَهلَه وَ اخذُلِ الکفرَ وَ اَهلَه. اللهمَّ انصُر جُیُوشَ المُسلِمینَ. اللهمَّ ارحَم زَعیمَ المُسلِمینَ. اللهمَّ صلِّ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اللهمَّ عَجَّل لِوَلیِّکَ الفَرَجَ وَ العافِیةَ وَ النَّصر وَ اجعَلنا مِن اَعوانِه وَ انصارِه و شیعَتِه.  بِمَنِّکَ وَ جُودِکَ و کَرَمِکَ یا ارحَمَ الرّاحِمینَ.

دریافت صوت    پخش صوت    دریافت فیلم    پخش فیلم

 

واقعیات شگفت‌انگیز در مورد قرآن

    نظر


دکتر طریق السوادان آیاتی را
در قرآن مجید پیدا کرده‌ است که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر
است، مثلاً مرد برابر است با زن.

دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده‌ است که قید می‌کند
موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.
گرچه این
مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است اما واقعیت اعجاب‌آور این است
که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی
که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این
عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال
است، یعنی 24=24.
با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نموده‌است که این
مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق
می‌کند. به کلماتی که دفعات به‌کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:

دنیا 115 / آخرت 115

ملائک 88 / شیطان 88

زندگی 145 / مرگ 145

سود 50 / زیان 50

ملت (مردم) 50 / پیامبران 50

ابلیس 11 / پناه جستن از شر ابلیس 11

مصیبت 75 / شکر 75

صدقه 73 / رضایت 73

فریب خوردگان (گمراه شدگان) 17 / مردگان (مردم مرده) 17

مسلمین 41 / جهاد 41

طلا 8 / زندگی راحت 8

جادو 60 / فتنه 60

زکات 32 / برکت 32

ذهن 49 / نور 49

زبان 25 / موعظه (گفتار، اندرز) 25

آرزو 8 / ترس 8

آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) 18 / تبلیغ کردن 18

سختی 114 / صبر114

محمد (صلوات الله علیه) 4 / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) 4

مرد 24 / زن 24

همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:

نماز 5، ماه 12، روز 365

دریا 32، زمین (خشکی) 13

دریا + خشکی = 45=13+32

دریا = %1111111/71= 100 × 45/3

خشکی = % 88888889/28 = 100 × 45/13

دریا + خشکی = % 00/100

دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب 111/71% و خشکی 889/28 % از کره زمین را فراگرفته است.

آیا همه اینها اتفاقی است؟

سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟ قرآن هم دقیقاً همین را بیان می‌کند.


اوباما قانون آزادی همجنس‌گرایی در ارتش آمریکا را امضا کرد

    نظر

به گزارش فارس به نقل از روزنامه آمریکایی "نیویورک‌تایمز "، "باراک اوباما
" روز گذشته طی مراسمی در وزارت کشور آمریکا در واشنگتن، قانون آزادی
استخدام همجنس‌گرایان در ارتش این کشور را به امضا رساند و به این ترتیب
این قانون اجرایی شد و از این پس دیگر هیچ منعی برای استخدام همجنس‌گرایان
در ارتش آمریکا وجود نخواهد داشت.
سنا چند روز پیش به لغو سیاست "نگو، نپرس " رای داد؛ سیاستی که بر اساس آن ورود همجنس‌گرایان به ارتش آمریکا ممنوع شده بود.
بر
اساس این گزارش، لغو سیاست "نگو، نپرس " یک پیروزی بزرگ برای اوباما و
رهبران دموکرات کنگره به حساب می‌‌آید و پیشرفتی تاریخی برای حامیان حقوق
همجنس‌بازان است.
قانون "نپرس، نگو " در سال 1993 توسط "بیل کلینتون "
به عنوان یک سازش پس از آن به تصویب رسید که تلاش‌های وی برای پایان دادن
به ممنوعیت خدمت همجنس‌بازان در ارتش با مخالفت شدید سران بلند پایه ارتش
آمریکا ناکام مانده بود.
انحطاط اخلاقی در آمریکا و کشورهای غربی به
گونه‌ای گسترش یافته است که همجنس بازی در بسیاری از ایالت‌های آمریکا
رسمیت یافته و ازدواج همجنس بازان ثبت می‌شود.
در انگلیس نیز معاون
رئیس مجلس عوام این کشور قرار است بزودی همجنس باز بودن خود را علنی کرده و
گوئیدو وستروله وزیر امور خارجه آلمان به این امر شهرت دارد.


شبهه وقتی قرآن داریم، چرا باید به احادیث مراجعه کنیم؟

    نظر

ایکس شبهه


شبهات رایج در افواه
ش (تهران): وقتی قرآن را در دست داریم، چرا باید به احادیثی مراجعه کنیم
که معلوم نیست چقدر صحیح باشند؟ لطفاً فقط با استناد به قرآن پاسخ دهید تا
نقض غرض نگردد. 


«ایکس - شبهه»:
اگر چه این سخن را اولین بار عمر بر بالای منبر و در لجاجت با
امیرالمؤمنین علیه‌السلام و برای جلوگیری از نشر معارف اصیل قرآنی بیان
داشت و گفت: «حسبنا کتاب الله» یعنی کتاب خدا برای ما کافیست و نیازی به
تفسیر و تأویل شما نداریم، اما امروز هیچ مسلمانی اعم از شیعه و سنی بر این
باور غلط نیست [البته به غیر از وهابیت که برای نابودی اسلامی آمده است].
چرا اولاً حتی برای وهابی‌ها نیز عملی نیست و ثانیاً هر کسی به عقل و به
همین قرآنی که به آن استناد می‌کند رجوعی نماید، برایش مسجل می‌‌گردد که
باید با بهره جستن از علم و کلام اهل عصمت (ع) که به آن حدیث و روایت گفته
می‌شود قرآن را فهم نماید. مثل هر علم دیگری که باید برای فهمش به متخصص ان
مراجعه گردد.

حال برای روشن‌تر شدن موضوع به چند محور ذیل به عنوان نمونه‌هایی بسیار ساده و متقن اشاره می‌گردد:

الف –
مگر همین قرآنی که به آن استناد و بسنده می‌کنند و می‌گویند این کلام وحی
است، به خودشان نازل شده است؟ مگر به پیامبر اکرم (ص) نازل نشده و او بیان
نداشته است؟ پس همین قرآن نیز «حدیث» پیامبر است. یعنی او بیان نموده است.
حال چطور شده که در میان بیانات ایشان، بخشی را قبول دارند و بخش دیگری را
قبول ندارند؟


ب –
اما راجع به خود قرآن نیز سؤال می‌کنیم: کدام کتابی (حتی الفبا) بدون معلم
قابل تعلیم و تعلم بوده که قرآن باشد؟ حال چه کسی به قرآن علم دارد و
می‌تواند تعلیم دهد به جز همان پیامبر اکرم (ص)؟ مگر در همین قرآنی که در
دست دارند نمی‌خوانند که خداوند می‌فرمایند: پیامبران را فرستادم تا هم
کتاب را برای امت بخوانند و هم تعلیم دهند؟ آیا این تعلیم به جز همان «سنت»
که شامل عمل و گفتار (حدیث) است صورت می‌پذیرد؟


«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ» (الجمعه - 2)


ترجمه:
اوست آنکه در [میان‏] مکّیان [یا مردمان درس نخوانده‏] پیامبری از خودشان
بر انگیخت، که آیت‏های او را بر آنها می‏خواند، و آنان را پاک می‏کند، و
ایشان را کتاب و حکمت می‏آموزد، و اگر چه از پیش در گمراهی آشکار بودند.


ج –
آیا در همین کتابی که در دست دارند و به آن بسنده می‌کنند، نخوانده‌اند که
خداوند فرموده من فقط کتاب نفرستادم، بلکه رسول فرستادم و به همراه او
کتاب و نیز میزان را هم نازل کردم، تا مردم بتوانند کتاب را از رسول
بیاموزند و خودشان را با الگوی زنده و تجسم کتاب «میزان – امام»، میزان
کنند:


«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (الحدید – 25)


ترجمه: ما پیامبران خود را با معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم براستی و داد برخیزند ... .


آیا
موحد اول رسول را قبول می‌کند و بعد کتابش را یا بالعکس؟ پس اگر اول رسول
را قبول می‌نماید، چطور پس از آشنایی با کتاب، رسول را کنار می گذارد؟!


ج –
مگر در همین کتاب نمی‌فرماید که قرآن شامل آیات «محکم و متشابه»‌است و فقط
آنان که در قلبشان انحراف وجود دارد از متشابهات آن استفاده می‌کنند و نیز
هیچ کس از تأویل قرآن نمی‌داند مگر خدا و راسخون در علم؟ حال چطور کتاب را
در دست می گیرند و راسخون در علم را کنار می گذارند؟


«هُوَ
الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ
الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ
زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ
ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ
الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ
رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ
» (آل عمران - 7)


ترجمه:
او کسی است که بر تو کتاب فرو فرستاد. [پاره‏ای‏] از آن آیه‏های محکم است،
آنها اساس کتابند، و بعضی دیگر متشابهات. و اما آنان که در دلهایشان کژی
است از متشابهات آن پیروی می‏کنند برای فتنه جویی و جستجوی تأویل آن. و
تأویل آن را جز خدا و استواران در علم ندانند. [آنها] می‏گویند: بدان ایمان
آوردیم همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نگیرند.


د –
اگر کتاب را در دست گرفتیم و در ترجمه، تفسیر، تأویل و فهم آن اختلاف
کردیم – چنان چه هم اکنون نیز اختلاف بسیار است و یکی از عمده‌ترین موارد
اختلاف همین ضرورت رجوع یا عدم رجوع به رسول و راسخون فی‌العلم در فهم قرآن
است – چه می‌کنیم؟ مگر در قرآن به صراحت نفرمود که در هر اختلافی که پیش
می‌آید به رسول و اولی‌الامر مراجعه کنید و ببینید آنها چه می‌گویند؟


«یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ
أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ
إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ
الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً
» (النساء - 59)


ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‏اید از خدا فرمان برید و از پیامبر و از خداوندان
فرمان خویش اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و فرستاده
[او] باز برید، چنان که به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشید. آن بهتر است
و سرانجام [آن‏] نیکوتر است. (59)


ه –
به غیر از موارد فوق، باید دقت نمود که «قرآن کریم» مانند هر چیز دیگری،
فقط وسیله‌ی آگاهی و هدایت است [که آن هم با شرایط فوق‌الذکر حاصل
می‌گردد]، لذا مثل هر وسیله‌ی دیگری ممکن است به نفع یک عده و به ضرر
عده‌ای دیگر تمام شود و این چنین نیست که هر کس قرآن را در دست گرفت، آگاه و
هدایت شود. همان‌طور که عده‌ای با علم، پول، قدرت و ... به فلاح می‌رسند و
عده‌ای به قعر جهنم سقوط می‌کنند، با قرآن نیز عده‌ای هدایت می‌شوند و
عده‌ای هم سقوط می‌کنند. چنان چه می‌فرماید:


«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً» (الإسراء - 82)


ترجمه: و فرو می‏فرستیم از قرآن، آنچه را که آن شفاست و مؤمنان را رحمتی است، و ستمکاران را جز زیانکاری نیفزاید.


پس
قرآن کریم نه تنها ظالمین را هدایت نمی‌کند، بلکه بر گمراهی و خسران آنها
می‌افزاید. و حال چه ظلمی بالاتر از این است که انسان کلام خدا را در دست
بگیرد و به زبان جاری کند و هر گونه خودش دلش خواست تفسیر و تأویل کند و
بیان خودش را هم به خدا نسبت داده و بگوید: خدا چنین می‌فرماید. این افترای
به خداست که بزرگ‌ترین ظلم است و قرآن موجب انحراف بیشتر چنین اشخاصی
می‌گردد:


«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‏ عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (الأنعام - 21)


ترجمه: و کیست ستمکارتر از آنکه به افترا بر خدا دروغ بست یا آیات او را تکذیب کرد؟ بی‏گمان ستمکاران رستگار نمی‏شوند.


به
همین خاطر شاهدیم کسانی که گمان کردند خود می‌توانند با حذف رسول و
اولی‌الامر (سنت، حدیث و روایت) به قرآن رجوع کرده و شخصاً همه چیز را فهم
کنند، بدون استثناء منحرف شدند. مضاف بر این که مگر جزئیات همه‌ی احکام در
قرآن بیان شده است؟ مثلاً چگونه نماز خواندن؟ یا آن که خداوند خود فهم و
اجرای آنها را به پیروی از رسول و اولی الامر ارجاع داده است؟


و –
در خاتمه آن که اصلاً چنین نیست که احادیث و روایات وارده، صحت و سقم‌شان
معلوم نباشد. این نامعلومی فقط برای کسانی است که نسبت به آن علم ندارند و
البته آنان نیز باید به اهل علم مراجعه کنند. چنان چه همه پزشکی نمی‌دانند و
یک عده در این علم مرجع هستند و عده‌ی کثیر دیگر مقلد.


مگر
ما در ادبیات به بهانه‌ی این که چند دو بینی یا حتی غزل به نام حافظ یا
حکیم عمر خیام جلع شده‌ است، همه‌ی اشعار آنها را تکذیب کرده و کنار می
گذاریم؟ یا به بهانه‌ی چند نقاشی جعلی به نام پیکاسو یا وین سنت فان خوخ
(در لسان ما معروف به ونسان ونگوگ) و ...، همه‌ی آثار آنان را تکذیب کرده و
کنار می‌گذاریم یا با وجود کثرت تحریف در بیان تواریخ مختلف دوره‌های
متفاوت، همه‌ی تاریخ را کنار می گذاریم؟ خیر. بلکه می‌گوییم به راحتی و یا
به سختی می‌توان اصلی و جعلی بودن آنها را تشخیص داد. و احادیث و روایات
نیز همین گونه‌اند و برای اهل علم با توجه به سختی‌های تحقیق، تشخیص اصلی
یا جعلی بودن احادیث و روایات، به ویژه با توجه به محک عقل و قرآن، بسیار
راحت است.


عده‌ای می‌گویند که «صراط مستقیم» ولایت است و این باقرآن نمی‌خوان

    نظر

کلامی (اعتقادی)
ش: عده‌ای می‌گویند که «صراط مستقیم» ولایت است و این با نص قرآن
نمی‌خواند. چرا که خداوند خود در سوره‌ی المائده، تصریح می‌نماید که صراط
مستقیم، شریک نگرفتن به خدا، احسان به والدین، نکشتن اولاد و ... می‌باشد. 

«ایکس – شبهه»: آیه‌ی مبارکه و ترجمه‌ی آن چنین است:

«قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشرِْکُواْ بِهِ شَیًْا وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَکُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نحَّْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتیِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‏ِ ذَالِکمُ‏ْ
وَصَّئکُم بِهِ لَعَلَّکمُ‏ْ تَعْقِلُونَ * وَ لَا تَقْرَبُواْ مَالَ
الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتیِ هِیَ أَحْسَنُ حَتیَ‏ یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُواْ الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکلَِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَ لَوْ کَانَ ذَا قُرْبیَ‏ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُواْ ذَالِکُمْ وَصَّئکُم بِهِ لَعَلَّکمُ‏ْ تَذَکَّرُونَ * وَ
أَنَّ هذَا صرَِاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَالِکُمْ وَصَّئکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
(المائده – 151 تا 153)

ترجمه:
بگو: بیایید برایتان بخوانم آنچه پروردگارتان بر شما حرام کرد، که [شما را
فرمود] چیزی به او انباز مگیرید و به پدر و مادر نیکی [کنید] و از [ترس‏]
تهیدستی، فرزندانتان را مکشید، ما شما را و ایشان را روزی می‏دهیم، و نزدیک
مشوید به زشتیها آنچه از آن پیداست و آنچه پنهان است- و کسی را که خدا
حرام کرد، مکشید مگر بحق- این است آنچه [خدا] شما را بدان توصیه کرد، باشد
که شما بیندیشید
*
و به مال یتیم نزدیک مشوید مگر به وجهی که آن نیکوتر باشد تا به بلوغ خود
برسد، و پیمانه و ترازو را به عدل تمام بدهید. [ما] هیچکس را مکلف نمی‏کنیم
مگر به اندازه توانایی او. و آن گاه که سخن گویید بداد گویید. اگر چه
[درباره‏] خویشاوند باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این است آنچه [خدا] شما
را بدان وصیت کرد، باشد که پند گیرید
*
و [گفت: بدانید] که این، راه راست من است. پس، از آن پیروی کنید و از
راههای [دیگر] پیروی مکنید که شما را از راه او پراکنده می‏کند. این است
آنچه شما را بدان سفارش کرد باشد که شما پرهیزگار شوید.

الف -


اساساً دین و صراط مستقیم چیزی به جز پذیرش «ولایت» حق تعالی نیست. در
همین آیه فوق نیز اولین شرط قرار گرفتن در «صراط مستقیم» را دوری از شرک
فرموده است و سپس نیز به برخی از کلیات احکام الهی اشاره شده است. به عنوان
مثال: اگر بپرسند «سلامتی» چیست؟ نمی‌توانید بگویید: یعنی ورزش کنید، هوای
آلوده تنفس نکنید، نمک و چربی و قند کم مصرف کنید و ...، چون اینها هیچ
کدام سلامتی نیست، بلکه لازمه‌ی برخورداری از سلامتی است. واجبات و محرمات
الهی نیز لازمه‌ی دینداری یا قرار گرفتن در صراط است. منتهی اصل همان پذیرش
ولایت است. چنان چه فرمود:

«اللَّهُ
وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ
وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ
النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها
خالِدُونَ
»
(البقره - 257)


ترجمه:
خدا «ولی» [سرپرست، یاری ده – دوستدار] کسانی است که ایمان آوردند، آنان
را از تاریکی‏ها بیرون می‏آورد و به سوی روشنایی می‏برد، و آنان که کافر
شده‏اند «ولی» ایشان طاغوت است که آنها را از روشنایی به تاریکی می‏کشاند،
آنها اهل آتشند [و] آنها در آن ماندگارند.


ب –
در مورد «صراط مستقیم» آیات دیگری نیز وجود دارد. به عنوان خطاب به آنان
که معترض بودند چرا خدا او را رسول انتخاب کرد، می‌فرماید: صراط مستقیم این
است که شما بدانید این خداست که می‌داند رسالتش را به چه کسی دهد؟ و سپس
می‌فرماید:


«وَ هَذَا صرَِاطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیمًا قَدْ فَصَّلْنَا الاَْیَاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ» (الأنعام - 126)


ترجمه: این است راه راست پروردگار تو، و به راستی ما این آیه‏ها را برای کسانی که اندرز می‏گیرند شرح داده‏ایم‏.


و
یا در سوره حمد دعا می‌کنیم که خداوند ما را به «صراط مستقیم» هدایت نماید
و سپس اذعان می‌داریم که صراط مستقیم، صراط «انعمت علیهم – کسانی که به
آنها نعمت دادی» است و بدیهی است که منظور از نعمت، مال دنیا نیست که کفار
بیشتر دارند، بلکه می فرماید: نعمت داده شدگان انبیاء، صدیق و شهداء هستند.
یعنی صراط مستقیم، صراط آنهاست.


«وَ
مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ
اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ
الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً
»
(النساء - 69)


ترجمه:
و هر که خدا و پیامبر را فرمان برد پس ایشان با کسانی‏اند که خدا به آنان
نعمت داده: از پیامبران و راستگویان و شهیدان و صالحان، و نیکا رفیقان که
ایشانند.


یا در سوره الصافات می‌فرماید که نجات هارون و موسی (ع) و قومشان همان هدایت به صراط مستقیم است.


ج –
حال کسی که می‌خواهد ولایت الهی را بپذیرد، در صراط مستقیم قرار گیرد و از
آن خارج نشود، چه باید بکند؟ فرض بگیریم آیه‌ی فوق را تلاوت کرد و گفت:
بسیار خوب، به خدا شرک نمی‌ورزم، به والدین نیکی می‌کنم ...! حال از او
سؤال می‌کنیم که چگونه به خدا شرک نمی‌ورزی؟ بیان ساده این است که بگوید
فقط او را «خالق، رازق، رب و ...» می‌شناسم. می‌گوییم: با این شناخت آیا
اطاعتش هم لازم است یا خیر؟ آیا برای این اطاعت مجبور هستی به امر خودش،
مطیع رسول و اولی‌الامر باشی یا خیر؟ آیا اگر در امری بین بینش و دانش شما
با مسلمان دیگری اختلاف پیش آمد چه می‌کنی؟ آیا به رسول و اولی‌الامر
مراجعه می‌کنی، یا از خودت تفسیر و تعبیر می‌کنی و به خدا نسبت می‌دهی؟
بدیهی است که پاسخ درست، ضرورت اطاعت است. حال می‌گوییم: پس چگونه با بسنده
کردن به کتاب، کنار گذاشتن ولایت آنان و عدم ولایت‌پذیری ایشان می‌توانی،
مطیع خدا و بالتبع رسول و اولی‌الامر باشی و در صراط هم باقی بمانی؟! این
که خود خروج از صراط است.


«یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ
أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ
إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ
الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً
» (النساء - 59)


ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‏اید از خدا فرمان برید و از پیامبر و از خداوندان
فرمان خویش اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و فرستاده
[او] باز برید، چنان که به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشید. آن بهتر است
و سرانجام [آن‏] نیکوتر است.


د –
پس، نتیجه می‌گیریم که اولین شرط قرار گرفتن در صراط مستقیم، دوری از شرک
است که از مصادیق آن اطاعت از خود یا دیگرانی به غیر از رسول و اولی‌الامر
می‌باشد. لذا صراط مستقیم همان «ولایت» الله است که در پذیرش ولایت «رسول و
اولی‌الامر» متجلی می‌گردد. و اگر کسی گمان کند که از شرک دوری جسته، به
والدین احسان می‌کند، فرزندش را زنده به گور نمی‌کند ...، ولی ولایت آنها
را نیز نمی‌پذیرد، خودش را فریب داده است و اطاعت از نفس را به جای اطاعت
از خدا برگزیده است که این همان شرک و خروج از صراط مستقیم الهی است.


اردوغان راننده شد + عکس

اردوغان راننده شد + عکس

 

نخست وزیر ترکیه روز گذشته در اقدامی تعجب انگیز وظیفه رانندگی روسای جمهور سه کشور ترکیه، افغانستان و پاکستان را بر عهده گرفت.

به گزارش مهر به نقل از جیحان، اقدام ناگهانی و بدون هماهنگی "رجب طیب اردوغان" به حدی تجب انگیز بوده که تمامی رسانه های ترک این موضوع را با آب و تاب فراوان نقل کرده اند.

"رجب طیب اردوغان" روز گذشته و پس از پایان دیدار سه جانبه ترکیه، افغانستان، و پاکستان در استانبول، زمانی که روسای سه کشور قصد رفتن به مراسم نماز جمعه را داشتند به یکباره محافظان را قال گذاست و با نشستن پشت فرمان راننده اتومبیل ویژه رئیس جمهور موجب تعجب همگان شد.

پس از این اقدام اردوغان، "عبدالله گل" در صندلی کنار وی نشست و "حامد کرزای" و "آصف علی زرداری" روسای جمهوری افغانستان و پاکستان نیز در صندلی های عقب اتومبیل قرار گرفتند و اردوغان شروع به رانندگی کرد.

این اقدام اردوغان که بدون هماهنگی با محافظین انجام شده بود به شدت موجب نگرانی آنها را فراهم کرد به نحوی که محافظان مجبور شدند مقداری از مسیر را به دنبال ماشینی که اردوغان راننده آن بود بدوند.


18 سر بریده هدیه به عروس خانم

18 سر بریده هدیه به عروس خانم

"آقا بالا رمضانی" در اوایل انقلاب، زمانی که گروهک های ضداتقلاب در کردستان آشوب می کردند، به دست یکی از این دار و دسته های جنایت کار، موسوم به "کومله"* اسیر شد. وی خاطرات تکان دهنده ای از ایام اسارت خود به دست ضد انقلاب نقل کرده است که یکی از هولناک ترین آن ها به این شرح است:

یک بار چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سرکردگان کومله بردند. پس از مراسم، آن عروس شیطان صفت گفت: «باید برام قربانی کنین تا به خونه شوهر برم.» دستور داده شد قربانی‌ها را بیاورند. شش نفر از مقاوم‌ترین بچه‌های بسیج اصفهان که حداکثر سنشان شاید 14 سال نمی‌شد را آوردند و تک‌تک از پشت سر، سر بریدند. آن برادران مانند مرغ سر بریده پرپر می‌زدند و آنها شادی و هلهله می‌کردند.
اما این پایان ماجرا نبود. آن دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش سپاهی، چهار ارتشی و دو روحانی را آوردند که این عزیزان هدیه دوستان، اقوام و آشنایان بودند، این دوازده نفر را نیز سر بریدند.
من و عده دیگری از برادران که آنها ما را برای تماشا برده بودند، به حالت بی‌هوشی و اغماء افتادیم و ما را به زندان برگرداندند. اما شنیدیم که تا پایان مراسم عروسی، 16 نفر دیگر از رزمندگان را نیز در جاهای مختلف قربانی هوسرانی شیطانی خود کرده و سر بریدند.

حضرت امام خمینی (ره): "فرزندان انقلابى‏ام، اى کسانى که لحظه‏اى حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‏گذرد. مى‏دانم که به شما سخت مى‏گذرد؛ ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‏گذرد؟ مى‏دانم که‏ شهادت شیرین‌تر از عسل در پیش شماست؛ مگر براى این خادمتان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى‏تان را در سینه‏ها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزى از آن شماست".

ای خمینی کبیر ما به فرموده خودت این کینه های انقلابی را در قلب هایمان نگه داشته ایم و در روز موعود همگی را بر سر شیاطین روزگار مانند ضربتی حیدری فرود می آوریم ...

*پاورقی:

کومله ( کومه له) نام یکی از گروهک های ضدانقلاب با مرام مارکسیستی می باشد که در اوایل انقلاب اسلامی به مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی پرداخت و جنایات بی شماری را در حق پاسداران انقلاب اسلامی و خادمان نظام برخاسته از انقلاب مرتکب شد.

مشرق


موج کاهش قیمتها در راه است

موج کاهش قیمتها در راه است

 

معاون وزیر بازرگانی و رئیس سازمان حمایت از اشد مجارات برای متخلفان هدفمندی یارانه‌ها خبر داد و گفت: با تدابیر ویژه دولت برای کاهش قیمت محصولات پتروشیمی و تاثیر آن در بسته‌بندی مواد غذایی، موج جدید کاهش قیمت 66 قلم کالا در راه است.

محمدحسن نکویی مهر در گفتگو با مهر با اشاره به مصوبه کارگروه کنترل بازار برای بازگشت قیمت محصولات پتروشیمی به قیمت مردادماه سال جاری، گفت: برهمین اساس، 66 قلم کالا کاهش قیمت خواهند داشت، به نحوی که 22 قلم محصولات شیمیایی به طور متوسط 12 درصد و 40 قلم محصولات پلیمری- پتروشیمی به طور متوسط 8 درصد کاهش قیمت خواهند داشت؛ این درحالی است که محصولات پتروشیمی نقش عمده ای در صنایع بسته بندی مواد غذایی دارند و به همین جهت پیش بینی می شود که موجی از کاهش قیمت مواد غذایی را در بازار شاهد باشیم.

معاون وزیر بازرگانی افزود: کاهش قیمت محصولات پتروشیمی می تواند نقش موثری در ثبات قیمتها داشته باشد. بدین ترتیب، این کاهش قیمت در شرایط فعلی که روزهای آغازین اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها سپری می شود، بسیار حائز اهمیت است.

وی بر ضرورت نظارت پیشگیرانه برای جلوگیری از تخلفات احتمالی در این شرایط حساس تاکید و تصریح کرد: نظارت پیشگیرانه بر حسب اهمیت کالاهای مورد نیاز مردم بیشتر شده که البته در این میان، 22 قلم کالای حساس و ضروری مورد نیاز مردم در اولویت قرار گرفته است.

به گفته نکویی مهر، در حال حاضر کالاها به صورت روزانه و در مواردی لحظه ای رصد می شوند تا اجازه سوء استفاده به متخلفان داده نشود.

وصول درخواست افزایش قیمت از سوی تولیدکنندگان

وی در پاسخ به این سئوال که بعد از اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها، درخواستهایی برای افزایش قیمت از سوی تولیدکنندگان مطرح شده است؟ گفت: برخی از کالاها متاثر از عوامل مختلف از جمله تغییرات قیمت جهانی یا افزایش نرخ حاملهای انرژی درخواست افزایش قیمت داشته اند که البته کارگروه کنترل بازار باید این افزایش را مورد تائید نهایی قرار دهد.

نکویی مهر افزود: با توجه به اینکه دولت در اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها بسته های حمایتی برای بخشهای مختلف تولیدی در نظر گرفته است، بنابراین افزایش قیمت به بهانه افزایش نرخ حاملهای انرژی ناشی از اجرای قانون منطقی به نظر نمی رسد.

وی اظهار داشت: تا اطلاع ثانوی هیچگونه افزایش قیمتی مورد تایید نیست، مگر با دستور و اظهارنظر نهایی کارگروه کنترل بازار صورت گیرد. بر همین اساس، بسیاری از کالاها به صورت روزانه رصد می شوند و سامانه 124 نیز بر اساس شکایات مردمی در کنار بازرسان، در حال فعالیت است. این سامانه در دو شیفت کاری زنده و یک شیفت کاری به صورت پیغام گیر، آماده ارایه هرگونه اطلاعات قیمتی یا دریافت شکایات تخلف هستند.

گزارش مردم از تخلفات

معاون وزیر بازرگانی خاطرنشان کرد: مدت زمان رسیدگی به این شکایات در سطح تهران نیم ساعت و در شهرستانها، 15 تا 20 دقیقه است. به گفته نکویی مهر، از زمان اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها تعداد تماسهای حاصله با سامانه 124 رشد داشته که البته بخش اعظم آن سئوالات مرتبط با نان و حمل و نقل بوده است.

دستورکار کارگروه کنترل بازار

وی اظهار داشت: دستورکارهای کارگروه کنترل بازار به صورت کوتاه مدت و بلندمدت تعریف می شود تا بتواند سازوکارهای لازم برای بهتر شدن اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها را به خصوص در بخش های کشاورزی و محصولات صنعتی فراهم آورد.

نکویی مهر گفت: در واقع دستورکار کارگروه کنترل بازار در کوتاه مدت، ارایه مصوباتی برای کالارسانی بهتر و زمینه سازی برای تامین مایحتاج مورد نیاز مردم با کمترین تغییرات قیمتی است اما در بخش بلندمدت، دستورکار کارگروه ارایه راهکارهایی برای افزایش بهره وری و تنظیم بازار بلندمدت است.

رئیس سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان خاطرنشان کرد: سیستم نظارتی بر روی تمامی کالاهای حساس و ضروری در سبد خانوار متمرکز است و نظارت پیشگیرانه دارد، بر همین اساس اگر عرضه کالایی دچار مشکل شود که رفع آن، نیازمند اخذ مصوبه ای از کارگروه باشد، کارگروه کنترل بازار تصمیم گیری خواهد کرد.

مردم کم فروشی‌ها را گزارش کنند

معاون وزیر بازرگانی در پاسخ به این سئوال که در روزهای گذشته برخی برندهای معروف تولید مواد غذایی در مقابل جلوگیری سازمان حمایت از افزایش قیمت محصولاتشان، اقدام به کم کردن نامحسوس از وزن محصولات کرده اند، گفت: اگر موردی این چنینی وجود داشته باشد، خلف وعده است و تخلف محسوب می شود، مردم نیز باید چنین مواردی را سریعا گزارش کنند تا بررسی های لازم صورت گیرد.

وی اظهار داشت: برای چنین افرادی، اشد مجازات در نظر گرفته می شود. البته اگر برند معروفی این کار را انجام داده باشد، در حق برند خود ظلم کرده است؛ چراکه برخوردهای شدید و آگاهی مردم از تخلفات آن، منجر به بی اعتمادی مردم به محصولاتش می شود.

نکویی مهر تاکید کرد: مردم قانون هدفمند کردن یارانه ها را متعلق به خود می دانند و برای اجرای آن، حداکثر همکاری را دارند، مسئولان نیز تلاش می کنند که اجرای این قانون را با کمترین مشکلی برای مردم، صورت دهند.


موج کاهش قیمتها در راه است

موج کاهش قیمتها در راه است

 

معاون وزیر بازرگانی و رئیس سازمان حمایت از اشد مجارات برای متخلفان هدفمندی یارانه‌ها خبر داد و گفت: با تدابیر ویژه دولت برای کاهش قیمت محصولات پتروشیمی و تاثیر آن در بسته‌بندی مواد غذایی، موج جدید کاهش قیمت 66 قلم کالا در راه است.

محمدحسن نکویی مهر در گفتگو با مهر با اشاره به مصوبه کارگروه کنترل بازار برای بازگشت قیمت محصولات پتروشیمی به قیمت مردادماه سال جاری، گفت: برهمین اساس، 66 قلم کالا کاهش قیمت خواهند داشت، به نحوی که 22 قلم محصولات شیمیایی به طور متوسط 12 درصد و 40 قلم محصولات پلیمری- پتروشیمی به طور متوسط 8 درصد کاهش قیمت خواهند داشت؛ این درحالی است که محصولات پتروشیمی نقش عمده ای در صنایع بسته بندی مواد غذایی دارند و به همین جهت پیش بینی می شود که موجی از کاهش قیمت مواد غذایی را در بازار شاهد باشیم.

معاون وزیر بازرگانی افزود: کاهش قیمت محصولات پتروشیمی می تواند نقش موثری در ثبات قیمتها داشته باشد. بدین ترتیب، این کاهش قیمت در شرایط فعلی که روزهای آغازین اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها سپری می شود، بسیار حائز اهمیت است.

وی بر ضرورت نظارت پیشگیرانه برای جلوگیری از تخلفات احتمالی در این شرایط حساس تاکید و تصریح کرد: نظارت پیشگیرانه بر حسب اهمیت کالاهای مورد نیاز مردم بیشتر شده که البته در این میان، 22 قلم کالای حساس و ضروری مورد نیاز مردم در اولویت قرار گرفته است.

به گفته نکویی مهر، در حال حاضر کالاها به صورت روزانه و در مواردی لحظه ای رصد می شوند تا اجازه سوء استفاده به متخلفان داده نشود.

وصول درخواست افزایش قیمت از سوی تولیدکنندگان

وی در پاسخ به این سئوال که بعد از اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها، درخواستهایی برای افزایش قیمت از سوی تولیدکنندگان مطرح شده است؟ گفت: برخی از کالاها متاثر از عوامل مختلف از جمله تغییرات قیمت جهانی یا افزایش نرخ حاملهای انرژی درخواست افزایش قیمت داشته اند که البته کارگروه کنترل بازار باید این افزایش را مورد تائید نهایی قرار دهد.

نکویی مهر افزود: با توجه به اینکه دولت در اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها بسته های حمایتی برای بخشهای مختلف تولیدی در نظر گرفته است، بنابراین افزایش قیمت به بهانه افزایش نرخ حاملهای انرژی ناشی از اجرای قانون منطقی به نظر نمی رسد.

وی اظهار داشت: تا اطلاع ثانوی هیچگونه افزایش قیمتی مورد تایید نیست، مگر با دستور و اظهارنظر نهایی کارگروه کنترل بازار صورت گیرد. بر همین اساس، بسیاری از کالاها به صورت روزانه رصد می شوند و سامانه 124 نیز بر اساس شکایات مردمی در کنار بازرسان، در حال فعالیت است. این سامانه در دو شیفت کاری زنده و یک شیفت کاری به صورت پیغام گیر، آماده ارایه هرگونه اطلاعات قیمتی یا دریافت شکایات تخلف هستند.

گزارش مردم از تخلفات

معاون وزیر بازرگانی خاطرنشان کرد: مدت زمان رسیدگی به این شکایات در سطح تهران نیم ساعت و در شهرستانها، 15 تا 20 دقیقه است. به گفته نکویی مهر، از زمان اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها تعداد تماسهای حاصله با سامانه 124 رشد داشته که البته بخش اعظم آن سئوالات مرتبط با نان و حمل و نقل بوده است.

دستورکار کارگروه کنترل بازار

وی اظهار داشت: دستورکارهای کارگروه کنترل بازار به صورت کوتاه مدت و بلندمدت تعریف می شود تا بتواند سازوکارهای لازم برای بهتر شدن اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها را به خصوص در بخش های کشاورزی و محصولات صنعتی فراهم آورد.

نکویی مهر گفت: در واقع دستورکار کارگروه کنترل بازار در کوتاه مدت، ارایه مصوباتی برای کالارسانی بهتر و زمینه سازی برای تامین مایحتاج مورد نیاز مردم با کمترین تغییرات قیمتی است اما در بخش بلندمدت، دستورکار کارگروه ارایه راهکارهایی برای افزایش بهره وری و تنظیم بازار بلندمدت است.

رئیس سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان خاطرنشان کرد: سیستم نظارتی بر روی تمامی کالاهای حساس و ضروری در سبد خانوار متمرکز است و نظارت پیشگیرانه دارد، بر همین اساس اگر عرضه کالایی دچار مشکل شود که رفع آن، نیازمند اخذ مصوبه ای از کارگروه باشد، کارگروه کنترل بازار تصمیم گیری خواهد کرد.

مردم کم فروشی‌ها را گزارش کنند

معاون وزیر بازرگانی در پاسخ به این سئوال که در روزهای گذشته برخی برندهای معروف تولید مواد غذایی در مقابل جلوگیری سازمان حمایت از افزایش قیمت محصولاتشان، اقدام به کم کردن نامحسوس از وزن محصولات کرده اند، گفت: اگر موردی این چنینی وجود داشته باشد، خلف وعده است و تخلف محسوب می شود، مردم نیز باید چنین مواردی را سریعا گزارش کنند تا بررسی های لازم صورت گیرد.

وی اظهار داشت: برای چنین افرادی، اشد مجازات در نظر گرفته می شود. البته اگر برند معروفی این کار را انجام داده باشد، در حق برند خود ظلم کرده است؛ چراکه برخوردهای شدید و آگاهی مردم از تخلفات آن، منجر به بی اعتمادی مردم به محصولاتش می شود.

نکویی مهر تاکید کرد: مردم قانون هدفمند کردن یارانه ها را متعلق به خود می دانند و برای اجرای آن، حداکثر همکاری را دارند، مسئولان نیز تلاش می کنند که اجرای این قانون را با کمترین مشکلی برای مردم، صورت دهند.